آموزش کلاس اول

پرسش و پاسخ درباره‌ی ضعف کودک در آموزش کلاس اول به دلیل مجازی بودن و راه حل آن

🌿 پرسش

سلام. فرزند من امسال کلاس اول هست. خیلی از دوستانش امسال به مدرسه نرفتند. من با این فکر که حتما کلاس‌هاشون حضوری هست او را فرستادم. اما آموزش کلاس اول مجازی بود و خودم هم زیاد درس‌هاش رو با او کار نکردم. خیلی ضعیف هست و اصلا هم علاقه ندارد. به نظرتان این چند ماه را هم کار نکنم و سال جدید دوباره او را بفرستم کلاس اول؟

✍️ پاسخ درباره‌ی آموزش کلاس اول

سلام.

دوست عزیز
اکنون چنین تصمیمی نگیرید. هنوز تا آغاز مهرماه فاصله‌ی زیادی مانده است.

🍏 اگر مایلید و خودتان بخواهید با او کار کنید، از حالا که در هفته‌ی پایانی فروردین هستیم تا پایان شهریور بخوبی می‌توانید او را آماده‌ی ورود به کلاس دوم کنید.

  1. کار آموزش کلاس اول را از ابتدا و از همان اول آغاز کنید.
  2. عجله و شتاب نداشته باشید. وقت دارید.
  3. از الان تا پایان شهریور، ۲۲ هفته است. درس‌های فارسی اول هم ۲۲ درس است. پس هفته‌ای یک درس فارسی اول را با او کار کنید.
  4. به نحوه‌ی پرداخت و شرح درس‌ها توسط کتاب درسی دقت کنید و مانند آن عمل کنید.
  5. درس‌های علوم و ریاضی را هم به موازات آن کار کنید.
  6. کتاب‌های دبستانک می‌تواند بهترین ابزار شما در این زمینه باشد تا کار را به بهترین نحو انجام دهید.
  7. سه کتاب سواد خواندن، یادگیری متقاطع و فلسفیدن می‌تواند کودک شما به خوبی بر مفاهیم درسی و خواندن و نوشتن مسلط کند. این سه کتاب منطبق بر همان ۲۲ درس کتاب فارسی جلو رفته‌اند.
  8. دو کتاب دبس‌نامه‌ی ریاضی اول و دو کتاب دبس‌نامه‌ی علوم اول نیز می‌تواند درک و بینش عمیق‌تری از مفاهیم در ذهن کودکتان ایجاد کند.
  9. حتما راهنمای استفاده از کتاب‌ها را در مقدمه‌ی آن‌ها با دقت بخوانید و اگر توضیح بیشتری خواستید، از نشر دبستانک به طور رایگان مشاوره بگیرید.

اگر این پیشنهاد را عمل کنید اطمینان داریم کودکتان، نه تنها در پایه‌ی اول که حتی در پایه‌ی دوم بسیار موفق خواهد بود.

🍎 اما در مورد این‌که فرمودید کودکم علاقه ندارد

کار با سه کتابی که در بند هفتم نوشتیم، او را علاقه‌مند خواهد کرد.
کتاب‌های سواد خواندن و فلسفیدن با داستان‌های کوتاه پیش رفته‌اند و اگر روی زمینه‌ی داستانی آن‌ها تاکید کنید و آب و تاب لازم را در لحن و گفتار خود ایجاد کنید حتما موفق می‌شوید علاقه‌ی او را جلب کنید.
کتاب یادگیری متقاطع هم که اساسا بر مبنای بازی شکل گرفته و حل جدول‌های متقاطع که از بسیار ساده تا ساده و متوسط و سخت پیش می‌روند، کاملا مفرح است.

سیدرضا تهامی

کتاب های کلاس اول
کتاب های کلاس اول
سلام نکردن کودک

پرسش و پاسخ درباره‌ی سلام نکردن کودک

پرسش:

با سلام نکردن کودک خود مشکل دارم.فرزند ۴ ساله‌م سلام نمی‌کنه!
توی سلام کردن مقاومت می‌کنه و اصلا سلام نمی‌کنه. ما تا حالا نادیده گرفتیم و به عهده‌ی خودش گذاشتیم ولی به نظرم بیشتر از این بده که سلام نکنه.

پاسخ:

این‌که شما همیشه سلام نکردن کودک خود را نادیده گرفته‌اید البته درست به نظر نمی‌رسد. وگرنه از کجا می‌دانید که او «اصلا سلام نمی‌کنه»؟ 😊
البته می‌دانم منظورتان این است که او را به این دلیل تحت فشار نگذاشته‌اید و همان‌طور که نوشتید: «این کار را به عهده‌ی خودش گذاشته‌اید»
در این صورت باید گفت روشتان در برابر او بسیار درست بوده است. و اگر اشتباهی بوده این است که خودتان را تحت فشار گذاشته‌اید و گمان کرده‌اید که باید کاری می‌کردید.

آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که ما و شما (و سایر افراد جامعه) چرا و در چه مواقعی سلام می‌کنیم؟
بدیهی‌ست وقتی وارد یک فروشگاه بزرگ، یک سالن سینما یا اماکنی از این قبیل می‌شویم، به افرادی که قبل از ما آن‌جا بوده‌اند سلام نمی‌کنیم. مگر آن‌که آشنایی را ببینیم.
به طور طبیعی و در طول زمان، مردم، واژه‌ی سلام را به عنوان نخستین واژه در یک گفتگو پذیرفته‌اند و ادای آن‌را نشانه‌ی ادب شمرده‌اند.
ولی آیا این کار حتما لازم است؟
آیا نمی‌شود با کلمات و جملات دیگری، یک گفتگو را شروع کرد؟ مثلا: خوب شد دیدمت، خوب است این‌جایی، به‌به‌ ببین کی این‌جاست، وای! بازم تو؟ یا هر چیز دیگر که متناسب با نوع رابطه‌ی ما با افراد مختلف است.
یا هنگام ورود به خانه، حضورمان را به جای سلام، مثلا با جمله‌ی «من آمدم» آغاز کنیم.

دقت کنید:


اصلا منظورمان این نیست که با سلام کردن کودک یا سایر افراد مخالفیم و توصیه می‌کنیم که دیگر سلام نکنیم!
نه. به هیچ وجه. مقصود فقط این است که گفتن سلام به هیچ وجه واجب نیست و سلام نکردن هم کار بی‌ادبانه و فاجعه‌ای نیست که این همه در مورد کودک چهار ساله‌تان روی آن حساسیت نشان دهید.

کودکان بسیاری از کنش‌های اجتماعی یا همه‌ی آن‌ها از طریق مشاهده‌ی مکرر و انجامشان توسط دیگران فرا می‌گیرند و تقلید می‌کنند و کم‌کم به صورت یک عمل روتین و خودبخودی و عادی در می‌آورند.
کودک شما نیز اگر در این مورد به هیچ‌وجه حساسیت نداشته نباشید و به انواع راه‌های غیرمستقیم نشان ندهید که می خواهید حتما سلام کند، به‌تدریج عادت خواهد کرد که سلام کند.
عادت هم نکرد هیچ مانعی ندارد.
او دوست دارد راه و روشی «مختص خودش» داشته باشد و این نیز بسیار خوب است.

البته برخی کارها وجود دارد که باید مراقب باشید انجام ندهد و حتی اگر خواست انجام دهد باید جلویش را بگیرید. مثل راه‌رفتن در وسط خیابان به‌جای عبور از پیاده‌رو. چون برایش خطر دارد. اما سلام کردن یا نکردن از این امور نیستند.
نگران نباشید و غم به دلتان راه ندهید.
اگر هم کسانی سلام‌نکردن را نشانه‌ی بی‌ادبی دانستند، توجه نکنید. چنین چیزی نیست.
کودک حق دارد در مواردی که برای خودش یا دیگران خطر ندارد، رفتار مستقل خود را داشته باشد.

بگذارید خودش سلام کردن یا نکردن را انتخاب کند.

سیدرضا تهامی

برای مشاهده ی سایر پرسش و پاسخ ها کلیک کنید.

بدن سالم زندگی زیبا

بدن سالم، زندگی زیبا – قسمت اول – فرزندانمان به ما نگاه می‌کنند

#دوشنبه_مقاله_دبستانک

♦️ بدن سالم، زندگی زیبا
قسمت اول

💚 فرزندانمان به ما نگاه می‌کنند

بیایید اولین قسمت از سلسله مطالب #بدن_سالم_زندگی_زیبا را با مرور پاسخ‌های یک نظرسنجی آغاز کنیم. این نظرسنجی چند روز پیش در اینستاگرام دبستانک منتشر شد.

🔷 سه سوال پرسیده بودیم:
۱. میزان تحرک و فعالیت بدنی فرزند شما در روز چقدر است؟
کمتر یا بیشتر از یک ساعت
۲. میزان تحرک و فعالیت بدنی خود شما به عنوان یک بزرگسال در روز چقدر است؟ این فعالیت شامل ورزش، پیاده‌روی و … می‌تواند باشد.
۳. بین پاسخ سوال اول و دوم چه رابطه‌ای برقرار است؟
آیا هر دو پاسخ یکسان بودند یا ارتباط معکوسی بین آن‌ها وجود دارد؟

🔷 اکنون پاسخ‌ها را مرور کنیم.
حدود ۷۰ درصد از بزرگسالان گفتند که فعالیت بدنی آن‌ها کمتر از یک ساعت در روز است.
حدود ۴۰ درصد از کودکان نیز فعالیت بدنی کمتر از یک ساعت در روز دارند.
حدود ۶۶ درصد از پاسخ‌ها برای هر دو سوال یکسان بود.

در این مطلب فقط می‌خواهم به آخرین پاسخ توجه کنید. در مطالب بعدی به واسطه دو سوال اول خواهیم پرداخت.

🔷 چند وقت پیش با مادری صحبت می‌کردم که دوست داشت فرزندش کتابخوان باشد و از این گله‌مند بود که چرا اینطور نیست و از من راهنمایی می‌خواست. اولین سوال من از ایشان این بود که خودتان این روزها چه کتابی می‌خوانید؟ پاسخ جالب بود! گفتند «از زمان به دنیا آمدن فرزندم، فرصت نکرده‌ام به جز یکی دو کتاب بخوانم». به این دوستمان توصیه کردم ابتدا به کتابخوانی خودتان بپردازند و درباره‌ی این موضوع با همسرشان نیز صحبت کنند.

درباره‌ی تحرک بدنی کودکان نیز نمی‌توانیم از آنها انتظار داشته باشیم در خانه‌ای که به این موضوع پرداخته نمی‌شود، عملکرد خوبی داشته باشند. کودکان پدر و مادر را الگوی خود قرار می‌دهند.
با این مقدمه از شما دعوت می‌کنم این سلسله مطالب را دنبال کنید. هر هفته دوشنبه‌ها قسمتی از آن منتشر خواهد شد.

برای شروع چند دقیقه به این سوال‌ها فکر کنیم و پاسخ آنها را به اشترک بگذاریم.

✅ به طور معمول روزانه چند دقیقه تحرک بدنی دارید؟ این تحرک می‌تواند شامل ورزش و نرمش، پیاده‌روی، دویدن یا حتی رقصیدن باشد. اگر یک یا چند فرزند دارید، این سوال را از آنان نیز بپرسید و پاسخشان را بنویسید. کنید درباره‌ی جزییات فعالیت‌های برای روزانه‌ی خود برای ما بنویسید. فراموش نکنید که پاسخ‌های شما می‌تواند به سایر دبستانکی‌ها کمک کند. منتظرتان هستیم.

مهرزاد کریمی

اتکا به نفس

دبستانکی‌ها اتکا به نفس دارند

#شنبه_مقاله_دبستانک

پیش از این دیدیم که دبستانکی‌ها در همه‌ی کارها هم تاب‌آوری دارند و هم خوش‌بین هستند.
اکنون می‌گوییم دبستانکی‌ها اتکا به نفس دارند. این را از کجا می‌گوییم؟ چه شرایطی برای داشتن اتکا به نفس ضروری است؟

📘 احترام به قوانین و جمع


زندگی جمعی انسان‌ها نه چون جانوران بر اساس غریزه و ناخودآگاه، که کاملا آگاهانه و هدفمند است.
همه‌ی افراد در جوامع انسانی مکلف هستند به قوانین رسمی و عرفی در ارتباط با سایر انسان‌ها احترام بگذارند و آن‌ها را رعایت کنند.
مهم‌ترین و بهترین حرکت‌های انسانی نیز حرکاتی است که جمعی انجام می‌شود و هر چه تعداد افراد یک جمع بیشتر باشد نتایج دامنه‌دارتری حاصل می‌شود.

📗 حرکت جمعی و حفظ هویت فردی


حرکت جمعی به معنای نفی هویت فردی نیست و حتی تاییدکننده‌ی آن است.
حرکت یک جمع متحد وقتی به بهترین نتایج می‌رسد که حرکت‌های فردی در آن جمع، نه به صورت دنباله‌روانه که همراه با سلسله تصمیم‌های فردی در تک تک افراد آن جمع باشد.
ممکن است ظاهرا جمع این دو حالت، نشدنی به نظر برسد اما چنین نیست. بازی فوتبال می‌تواند مثال مناسبی در این زمینه باشد. در فوتبال آن‌چه در درجه‌ی اول قرار دارد، نتیجه‌ای است که یک تیم می‌گیرد نه بازی خوب یا بد تک تک بازیکنان. در عین حال، بازی هر یک از بازیکنان در هر پستی که هستند به طور جداگانه نیز مشاهده، تحلیل و ارزیابی می‌شود.

📕 تاثیر متقابل: حرکت جمعی / حرکات فردی


بازیکنان یک تیم فوتبال، هر کدام در پست خاصی بازی می‌کنند. هر کدام وظایفی دارند که با وظایف دیگران فرق دارد. اما همه‌ی آن‌ها طبق برنامه و تاکتیکی‌ که مربی تیم تعیین می‌کند، عمل می کنند
چند حالت در ارتباط متقابل وظایف فردی و کار تیمی قابل مشاهده است.
الف. وظایف فردی هر کس در ارتباط با وظایف دیگران است و هم‌دیگر را تکمیل می‌کنند
ب. گاهی برخی از بازیکنان وظیفه‌ی خود را بهتر از دیگران انجام می‌دهند.
ت. گاهی یک تیم بد بازی می‌کند اما یکی دو نفر در پست‌های خود بسیار می‌درخشند.
ث. گاهی یک تیم بسیار خوب بازی می‌کند اما یکی دو نفر در انجام وظایفشان ناتوانند.
ج. گاهی یک نفر آن‌چنان می‌درخشد که به لطف کار او تیم پیروز می‌شود.
چ. گاهی تیم بسیار خوب بازی می‌کند اما به دلیل اشتباهات فاحش یکی دو نفر، ناکام می‌ماند.
این فهرست را باز هم می‌توان خیلی بیشتر ادامه داد اما این جا فقط می‌خواستیم اهمیت کار فردی را در یک گروه نشان دهیم و بدانیم که هر یک از ما باید فردی باشیم که کار خودمان را، کار خودِ خودمان در یک گروه کوچک یا بزرگ انجام می‌دهیم. خودمان هم انجام می‌دهیم.

📒 «دنباله‌روی» از دیگران مغایر با کار گروهی است.


ممکن است در مواردی و در ابتدای یک کار ما به کار دیگران نگاه کنیم تا فوت و فن آن را یاد بگیریم. اما این روش فقط در ابتدای کار است و هر کس در ادامه باید به این باور برسد که دیگر خودش می‌تواند وظیفه‌ی خود را انجام دهد. به این باور می‌گوییم اعتماد به نفس یا اتکا به نفس و یکی از مهم‌ترین آموزش‌های ما به دانش‌آموزان می‌تواند و باید این باشد که آنان را متکی به نفس بار آوریم.
بدون اتکا به نفس، کار خوب فردی شکل نمی‌گیرد و در نتیجه به کار گروه نیز لطمه وارد می‌شود.

📘 هم‌خوانی کار جمعی و هویت فردی


هر فرد در صورت دنباله‌روی از دیگران، هم به خود ضربه می‌زند و هم به آن‌هایی که دنبالشان راه افتاده است. مثلا در یک برنامه‌ی کوهنوردی افراد گروه در یک خط و دنبال هم رو به بالا می‌روند و بعد پایین می‌آیند. اما این دنبال هم رفتن به معنای دنباله‌روی نیست زیرا وقتی مثلا هفده نفر دنبال یک نفر دارند از کوه بالا می‌روند، هر هفده نفر در همه‌ی مراحل برنامه، آماده و حاضر به یراق هستند تا برای رفع هر مشکل احتمالی اقدام کنند. همه‌ی افراد خود را ملزم می‌دانند مراقب همه‌چیز باشند اما بیهوده دخالت نمی کنند.
در هر کار جمعی خوب، دو چیز با هم هم‌خوانی دارند: متابعت افراد از کار گروهی و هویت خاص هر فرد گروه

📗 برای این‌که هر فرد بتواند تعامل فعال با دیگران باشد باید اتکا به نفس را در خود پرورش دهد تا بتواند از عهده‌ی انجام وظایف خود در کار گروهی برآید.

✍️ سیدرضا تهامی

گوی بلورینِ پیوند

گوی بلورینِ پیوند (خاطر‌ه‌‌ای از کوچه‌ی بغلی)

من امید هستم. معلم ریاضی در مقطع متوسطه در شهر کرج. زندگی متوسطی داریم و برای تامین هزینه‌های زندگی گاهی کارهای پروژه‌ای برای یک شرکت مهندسی هم انجام می‌دهم. همسرم خانه‌دار است و دخترم مانلی کلاس دوم دبستان.

🔺 در ایام کرونایی زندگی‌ ما تغییرات زیادی کرده بود.
من از خانه با دانش‌آموزان در ارتباط هستم و دخترم مانلی با تلفن همراه همسرم با خانم عابدی معلمشان، درس‌هایش را پیش می‌برد. در چند ماه گذشته متوجه چیزهایی شدم که طی ده سال زندگی مشترک با همسرم اصلا به آن‌ها دقت نکرده بودم.

به نظرم رسید همسرم زمان خیلی زیادی را صرف انجام امور مربوط به خانه و دخترمان می‌کند و از قبل هم با نبودن من در خانه مسئولیت زیادی بر دوشش بوده و خیلی خسته شده‌ است. می‌بینم که مانلی هر وقت کاری دارد یا حوصله‌ش سر می‌رود، سریع سراغ همسرم می‌رود و از او می‌خواهد که برایش کاری کند.

🔦 یک بار داشتم کتابی را می‌خواندم که جرقه‌ای در ذهنم زده شد. تصمیم گرفتم کمک کنم که همسرم بتواند حداقل دو سه ساعت در هفته را فقط و فقط با خودش بگذراند. بدون این‌که نگران من یا مانلی باشد. مانلی را صدا زدم و از او خواستم که هر تفریح و فعالیت جالبی را که می‌توانیم دوتایی انجام بدهیم بگوید تا روی کاغذ بنویسم. شاید باورتان نشود ولی در عرض یک ساعت، حدود پنجاه تا ایده به ذهنمان رسید. ایده‌ها را در تکه کاغذهای کوچولو پاکنویس کردیم و کاغذها را بعد از تا کردن در یک گوی شیشه‌ای انداختیم که از آشپزخانه برداشته بودیم.

ایده‌ها خیلی جالب و بامزه بودند. همه جور چیزی میانشان پیدا می‌شد‌. دوچرخه‌سواری در پارک، رفتن به موزه، کیک درست کردن برای مامان، پیاده‌روی طولانی همراه با خوردن بستنی، رفتن به تئاتر، دوختن یک عروسک پارچه‌ای، تغییر چیدمان یک قسمت از خانه و کلی کارهای جالب دیگر که من و مانلی دوست داشتیم دوتایی با هم انجامشان دهیم. قرار شد بعدازظهر دوشنبه‌ها مخصوص من و مانلی باشد و مامان بتواند برای آن قسمت از روز هر برنامه‌ای که می‌خواهد بچیند و انجام دهد.

طی دو ماه پس از آن روز؛ ظهرهای دوشنبه پس از ناهار و شستن ظرفها، من و مانلی سراغ گوی شیشه‌ای‌ می‌رفتیم و یکی از کاغذها را بیرون می‌آوردیم تا یک بعدازظهر هیجان‌انگیز برای خودمان بسازیم.
دیروز هم دوشنبه بود. همسرم برای یک پیاده‌روی تنهایی بیرون رفته بود. وقتی برگشت دید که ما برای سورپرایز او یک شام عالی درست کرده‌ایم.

🌹 البته او هم در شگفت‌زده کردن ما کم نگذاشت‌. یک دسته‌گل و یک گوی شیشه‌ای خریده بود. من و مانلی با تعجب به هم نگاه کردیم. بعد از خوردن شام خوشمزه، همسرم گوی را آورد روی میز و گفت که لطفا ایده‌هایتان را برای خوش‌گذرانی‌های سه‌تایی برای بعدازظهرهای جمعه بنویسید.

💚 بله… آن ایده کار خودش را کرده بود!

امید نجفی‌منش

هیچ کاری نکنید

هیچ کاری نکنید!

در دنیای امروز با این همه ابزارهای فناوری مانند گوشی موبایل، لپ‌تاپ، تلویزیون و … «هیچ‌‌ کاری نکردن» به یکی از سخت‌ترین کارها تبدیل شده است.

🔷 ابتدا به پاسخ این سوال فکر کنید:


امروز و روز گذشته را در ذهن‌تان مرور کنید. چه کارهایی انجام داده‌اید؟ آیا در لابه‌لای کارهایتان می‌توانید حداقل نیم ساعت را پیدا کنید که جایی نشسته باشید و هیچ کاری نکرده باشید؟ وقتی می‌گوییم هیچ کاری، یعنی حتی پرسه‌های بی‌هدف و همین‌طوری! در گوشی موبایل هم نداشته باشید.
به خاطر آوردید؟ چنین زمانی را داشته‌اید؟
بار دیگر به امروز و روز گذشته‌ی خود فکر کنید. آیا می‌توانید نیم ساعت را به خاطر بیاورید که واقعا هیچ کاری نکرده باشید؟ مثلا فقط جایی نشسته باشید. همین! بدون این که بخواهید به چیزی فکر کنید، تصمیمی بگیرید یا کار خاصی در آن دقایق انجام دهید.

🔷 این «هیچ‌کاری نکردن» گمشده‌ی بسیاری از ما است که باید دوباره آن را پیدا کنیم. می‌توانیم با یک تمرین شروع کنیم. با روزی نیم ‌ساعت آغاز می‌کنیم. روزی نیم‌ ساعت هیچ‌کاری نکنید! یک جای راحت بنشینید، اگر کسی صدایتان زد پاسخ ندهید. اگر تلفنتان زنگ خورد یا صدای پیامی آمد توجه نکنید. لازم نیست به اطرافیانتان توضیح دهید که دارید چه می‌کنید یا در اصل دارید چه نمی‌کنید! سعی کنید در این نیم ساعت هیچ ‌کاری نکنید و به چیزی فکر نکنید. حتما فکرهایی به ذهن شما خواهد آمد. اما مهم است که شما تصمیم نگرفته‌اید که بنشینید و فکر کنید. فکرها از یک سو خواهند آمد و از سوی دیگر خواهند رفت. اگر این کار را انجام دهید، اتفاق‌های جالبی را تجربه خواهید کرد.

🔷 به یاد داشته باشید که:

  1. خلاقیت و خودشکوفایی در شما معمولا وقتی اتفاق می‌افتد که گاهی هیچ‌کاری نکنید. در این زمان‌هاست که مغز شما به کار می‌افتد.
  2. وقتی چند کار را به طور هم‌زمان انجام می‌دهید، این‌گونه نیست که مغز شما هم‌زمان آن چند کار را با هم انجام دهد. مغز شما مدام در حال تغییر حالت و تعیین وضعیت جدید خواهد بود و برای این کار انرژی زیادی صرف می‌کند.

مثلا وقتی شما گوشی به دست دارید و در مدت یک دقیقه هم اینستاگرام خود را کنترل می‌کنید، هم پیامک می‌خوانید، هم به یک صوت آموزشی گوش می‌دهید، مغز شما در همین یک دقیقه چند بار تغییر وضعیت داده است و انرژی زیادی مصرف کرده است. به همین خاطر است که گاهی می‌بینید که یک ساعت است بی‌هدف در گوشی در بین برنامه‌های مختلف پرسه زده‌اید، بدون این که به زعم خودتان کار فکری خاصی انجام داده باشید، خسته شده‌اید و ممکن است انرژی لازم برای انجام دادن کار مهم و اصلی خود را نداشته باشید. این اتفاق به دلیل عملکرد مغز رخ داده است.

🔷 با توجه کردن به عادات و کارهای روزمره‌تان می‌توانید کاری کنید که ابزارهای قدرتمند و بسیار مفیدی مانند گوشی همراه، به جای آن‌که برای شما تصمیم بگیرند در خدمت شما باشند.

مهرزاد کریمی

توسعه توانمندی معلمان

اولویت‌بندی فعالیت‌ها

بسیاری از افراد فکر می‌کنند که مدیریت زمان یعنی این‌که چه کار کنیم تا وقت بیشتری برای انجام کارها داشته باشیم. اما این کافی نیست. نکته‌ی اصلی در مدیریت زمان این است که تصمیم بگیریم هر زمانی را به چه کاری اختصاص دهیم.

باید بپذیریم که زمانی که در اختیار داریم محدود است؛ پس باید دست به انتخاب بزنیم. بسته به این که چه هدفی را دنبال می‌کنیم، اهمیت و فوریت کارها برای ما میزان مشخصی دارد که با اهمیت و فوریت همان کار برای فرد دیگر متفاوت است.

حالا یک روش خوب برای اولویت‌بندی کارها معرفی می‌کنیم. این روش ماتریس اولویت‌ها است و ویژگی‌های خوبی دارد. کارهای ما در این ماتریس به چهار دسته تقسیم می‌شوند.

ابتدا ببینیم که اهمیت و فوریت یعنی چه و چگونه تعیین می‌شوند.

اهمیت یعنی آن کار در راه رسیدن به اهداف ارزشمند و بلندمدت ما چه‌قدر نقش دارند. مثلا مطالعه‌ی مداوم یا ورزش منظم می‌تواند اهمیت بالایی در رسیدن یک فرد به اهدافش داشته باشد.

فوریت کارها یعنی این‌که آیا این کار باید فوری و در مدت زمان محدودی انجام شود؟ آیا مدت ‌زمان ما برای انجام دادن آن رو به پایان است؟ اگر فوری انجام نشود ممکن است اتفاق ناخوشایندی رخ دهد؟ مثلا ممکن است اگر امروز قبض برق پرداخت نشود موجب قطعی برق شود یا اگر نامه‌ای را پیگیری نکنیم، مهلت پیگیری امر مهمی به پایان برسد. به طور کلی به جز موارد استثنایی و خاص که در زندگی هر فردی پیش‌می‌آید، اگر نظم شخصی داشته باشیم کارهای مهم و فوری بسیار کم خواهند شد و جای خود را در کارهای مهم و غیرفوری حفظ خواهند کرد.

حالا که متوجه شدیم اولویت و فوریت یعنی چه، می‌توانیم فهرست فعالیت‌های روزانه یا هفتگی یا ماهانه‌ی خود را بنویسیم. از فهرست روزانه شروع می‌کنیم. خیلی خوب است اگر هر شب قبل از خواب فهرست کارهای فردا را یادداشت کنیم و اولویت‌بندی آن‌ها را انجام دهیم. هر کدام از کارها بسته به میزان اهمیت و فوریت در یکی از خانه‌های شکل بالا قرار می‌گیرند.

حالا از انجام کدام کارها شروع کنیم؟ اولین دسته از کارهایی که باید انجام شوند کارهای فوری و مهم هستند. همان‌طور که گفته شد اگر در زندگی نظم شخصی رعایت شود، میزان کارهای مهم و فوری کم شده و به صورت مهم و غیرفوری می‌مانند. دسته‌ی بعدی کارها که باید انجام شود کارهای مهم و غیرفوری است که اگر در زمان درست انجام شوند دیگر تبدیل به کارهای مهم و فوری نمی‌شوند. دسته‌ی بعدی فعالیت‌ها که به سراغشان می‌رویم کارهای غیرمهم و فوری هستند. خیلی خوب است اگر بتوانیم این کارها را در صورت امکان به شخص دیگری واگذار کنیم یا انجام آن‌ها را به زمان دیگری موکول کنیم. به ویژه اگر هنوز کارهای دو دسته‌ی قبلی را تمام نکرده‌اید. مثلا فرض کنید قرار گذاشته‌اید امروز به یک جلسه بروید که فوری است اما مهم نیست. شما ممکن است بتوانید زمان جلسه را تغییر دهید یا یک فرد دیگر را به جای خودتان به جلسه بفرستید. دسته‌ی آخر، کارهای غیرمهم و غیرفوری هستند. مثلا چک کردن پست‌های اینستاگرام، خواندن خبرهایی که خیلی هم ارتباط مستقیمی به شما ندارند یا خرید یک وسیله برای منزل. بیشتر این کارها را می‌توان به راحتی حذف یا مقدارشان را کم کرد، بدون این که صدمه‌ای به زندگی ما وارد کنند. گاهی روزها اگر منصفانه به فعالیت‌هایمان نگاه کنیم متوجه می‌شویم که زمان بسیار زیادی صرف فعالیت‌های غیرمهم و غیرفوری کرده‌ایم.

استفاده از ماتریس اولویت‌ها فقط محدود به برنامه‌ریزی و اولویت‌بندی‌های روزانه نمی‌شود؛ بلکه می‌تواند برای اولویت‌بندی در بازه‌های زمانی طولانی‌تری نیز استفاده شود.

شما بنویسید:

پاسخ این سوال را برای سرپرست گروه ارسال کنید و جزوه‌ی بعدی را دریافت کنید.

همه‌ی کارهایی را که هفته‌ی آینده باید انجام دهید، یکی یکی به یاد بیاورید و هر یک از کارها را با توجه به اهمیت یا فوریت در یکی از چهار قسمت ماتریس اولویت‌ها که در ابتدای جزوه آمد  وارد کنید.

توسعه توانمندی معلمان

پرهیز از اهمال‌کاری

برای واژه‌ی «اهمال‌کاری»، معانی متفاوتی می‌توان در نظر گرفت. رایج‌ترین آن‌ها انجام یک کار بدون دقت لازم در جزییات است.

اما در این جزوه، ما به این واژه نگاه دیگری داشته‌ایم و اهمال‌کاری را ناشی از دو علت می‌دانیم:

– دقت نداشتن در اولویت‌سنجی

– عدم تشخیص زمان مناسب برای انجام یک کار یا مرحله‌ای از آن

این دو علت باعث می‌شود که در انجام کارهای فوری‌تر تعلل کنیم و مدام آن‌ها را به تعویق بیندازیم.

حتما برای شما هم بارها پیش آمده است که کارهای ضروری خود را یک یا چند بار عقب انداخته‌اید و ترجیح داده‌اید سراغ کارهایی با ضرورت کمتر بروید.  هر یک از ما تجربه‌های زیادی در این زمینه داریم.

در این‌گونه موارد ما سراغ کارهایی می‌رویم که لزوا بد نیستند و گاهی حتی کارهای خوبی هستند اما ضرورت و فوریت کمتری دارند.

چرا این کار را می‌کنیم؟

دلیلش در مورد هر کس فرق می‌کند اما معمولا به این دلیل است که انجامشان رنج و زحمت کمتری دارد.

مثلا در اولویت‌بندی‌ فعالیت‌هایتان نوشته‌اید که باید امروز هم‌زمان با سایر افراد گروهتان، جزوه‌‌ی معینی از طرح توسعه‌ی توانمندی معلمان را مطالعه و روی آن فکر کنید تا تعاملات  مربوط به آن را انجام دهید. اما به جای آن، سراغ وب‌گردی و جستجو برای یاد گرفتن پخت کیک خانگی می‌روید.  یا حتی سراغ جزوه‌ی دیگری از همین طرح می‌روید که عنوانش چشمتان را گرفته ولی مربوط به مرحله‌ی دیگری‌ست. بنابراین لازم است کمی به کارهای روزانه‌تان توجه کنید و مثال‌هایی از کارهای خودتان بنویسید که نشانگر اهمال‌کاری هستند.

اهمال‌کاری موضوعی است که ربط زیادی به سطح تحصیلات ندارد و  در افراد با سطح تحصیلات مختلف بسیار شایع است. پس اول بپذیریم که نباید این موضوع را انکار کنیم یا از آن خجالت بکشیم. همه‌ی ما اهمال‌کاری می‌کنیم. اما بعضی افراد از یک جایی به بعد سعی می‌کنند به اهمال‌کاری‌هایشان توجه بیشتری کنند و  آن را کاهش دهند. این مهم‌ترین و اولین قدم برای کم کردن میزان اهمال‌کاری است. فراموش نکنید که ما انتظار نداریم که بتوانیم اهمال‌کاری خود را به صفر برسانیم. بلکه حتی اگر ۲۰ یا ۲۵ درصد هم آن را کاهش دهیم، تغییرات محسوس و شگفت‌انگیزی در پیشرفت و توسعه‌ی فردی‌مان احساس خواهیم کرد.

حالا باید چه کنیم؟

 ابتدا سعی کنیم زمینه‌ی اهمال‌کاری خود را بشناسیم.

مثلا ممکن است زمینه‌ی اهمال‌کاری یک شخص وب‌گردی باشد یا فرد دیگری با انجام بازی‌های کامپیوتری یا موبایلی کارهای اصلی و ضروری خود را به تعویق بیاندازد. یا مثلا شخصی دیگر با تمیز و مرتب کردن منزل یا آشپزی کردن این کار را انجام دهد. پس ابتدا با نگاه دقیق به خودمان و کارهایمان در روز متوجه ‌شویم که زمینه‌ی اهمال‌کاریمان چیست. حالا باید سعی کنیم که در این زمینه‌های پرت کننده‌ی حواس تغییر ایجاد کنیم. مثلا اگر شما متوجه شدیم که مرتب کردن منزل زمینه‌ی اهمال‌کاری است، سعی کنیم زمان انجام آن را تغییر دهیم. سعی کنیم آگاهانه زمان آن را کم کنیم.

 یا اگر زمینه‌ی اهمال‌کاری چرخیدن در اینستاگرام است، در ساعاتی از روز که می‌دانیم باید به مطالعه و یادگیری اختصاص داده شود، گوشی خود را کنار بگذاریم یا اصلا آن را خاموش کنیم و پس از تمام شدن کار  به سراغ آن برویم. باید با این نگاه دقیق زمان‌بندی فعالیت‌های روزانه‌ی خودمان را به دست آوریم.

ببینیم چه زمانی برای مطالعه بهتر است. چه وقتی را بهتر است به بازی با فرزندمان اختصاص دهیم. چه زمانی تمرکز بهتری برای حل تمرینات توسعه‌ی توانمندی داریم و الی‌آخر.

با درک صحیح از زمان‌بندی فعالیت‌ها  متوجه شویم که چطور می‌توان ساعات انجام کارها را تغییر داد و از پرت شدن حواس به سمت کارهایی جلوگیری کرد که معمولا کارهای بدی هم نیستند اما بهانه و زمینه‌ی اهمال‌کاری را فراهم می‌کنند.

توجه داشته باشید که مغز انسان‌ها لذت لحظه‌ی فعلی را ترجیح می‌دهد به لذتی که قرار است در آینده به دست آورد. پس طبیعی است هنگامی که می‌خواهیم کتابی را مطالعه کنیم که می‌دانیم به آگاهی‌مان در آینده اضافه می‌کند، اهمال‌کاری به سراغمان بیاید و ترجیح بدهیم تلویزیون را روشن کنیم و سریالی را ببینیم که الان ما را سرگرم می‌کند و لذت‌بخش است. خصوصا که به صورت ناخودآگاه در ذهن تصور می‌کنیم حالا وقت برای مطالعه داریم. ما در لحظه برای تلویزیون دیدن پاداش می‌گیریم و این پاداش همان لذت بردن لحظه‌ای است.

شاید برای حل مشکل اهمال‌کاری که احتمالا منجر به عذاب‌وجدان، حال ناخوش و حس بدی در ما می‌شود، بهتر باشد کمی در خود دقیق شویم. خودمان را بیشتر درک کنیم. به کارهایی که انجام می‌دهیم  دقیق‌تر شویم و بیشتر توجه کنیم.

 از خودمان بپرسیم چرا کاری که باید انجام دهیم آن‌قدر برایمان لذت‌بخش نیست که در آن عمیق شویم و نخواهیم سراغ کار دیگری برویم؟ شاید هم لذت‌بخش است اما برای ما کاری سخت به حساب می‌آید. مثلا ممکن است به این دلیل که مطالعه جزو عادات و فعالیت‌های روزانه‌مان نیست، کاری سخت به حساب می‌آید.

خب حالا راه‌حل چیست؟

چطور می‌توان مطالعه کردن را به عادتی روزانه تبدیل کرد؟

 شما حتما پاسخی برای این سوال خواهید یافت. در کتاب‌ها و مقالات روان‌شناسی مختلف راه‌حل‌های مختلفی برای ایجاد عادات مثبت پیشنهاد شده است. اما پیشنهاد ما این است که به خودتان بیشتر نگاه کنید. با خودتان بیشتر آشنا شوید. از حالات و روحیات خودتان باخبر شوید. یادتان هست قبلا از شما خواسته بودیم روزی نیم ساعت هیچ‌کاری نکنید؟ این «هیچ‌کاری نکردن‌های روزانه» به شناخت بیشتر خودتان کمک می‌کند. این نگاه به خود، شما را جلو می‌برد و سرآغاز خوبی برای رهایی از اهمال‌کاری خواهد بود.

بار دیگر تاکید می‌کنیم که قرار نیست شما اهمال‌کاری را به طور کامل از بین ببرید. بلکه اگر کمی هم در این راه پیش بروید، اثرات شگفت‌انگیز آن را خواهید دید.

پس با کشف زمینه‌ی اهمال‌کاری خودتان پیشرفت کنید.

شما بنویسید:

پاسخ این سوال را برای سرپرست گروه ارسال کنید و جزوه‌ی بعدی را دریافت کنید.

اگر بخواهید مطالب این جزوه را برای دانش‌آموزان کلاستان تدریس کنید، برای درک بهتر آن‌ها از اهمال‌کاری، چه مثال‌هایی می‌زنید؟

توسعه توانمندی معلمان

سنجش واقعی خواسته‌ها – آیا کمال‌طلبی بیش از حد مفید است؟

برخی افراد، استانداردهای بالایی در زندگی برای خود تعیین و برای دستیابی به آن‌ها تلاش می‌کنند.

اگر  به آن اهداف و استانداردها دست پیدا ‌کنند اما اگر بدون طی زمان لازم و بدون اندیشیدن به اسباب و شرایطی که برای رفتن به مرحله‌ای بالاترمورد نیاز است، با شتاب‌زدگی و زیاده‌خواهی، مصرانه دنبال بهترین بودن باشند؛ رشدشان جهت معکوس به خود می گیرد.  در نتیجه حال خوبی نخواهند نداشت.

در چنین مواقعی، برخی‌مان  از این نکته غافل می‌شویم که  همگی در جاده‌ای در حال حرکت هستیم که نه آغاز کننده‌ایم و نه آخرین نفر. همیشه تعدادی افراد جلوتر از ما و تعدادی هم از ما عقب‌تر هستند و هیچ اولین و آخرینی در این مسیر وجود ندارد. زیرا همان‌طور که در این جاده ما از تعدادی افراد جلو می‌زنیم، افراد دیگری هم وارد این جاده می‌شوند و شروع به حرکت می‌کنند.

مسیر زندگی و کار اصلا پیست مسابقه نیست.

اگر این مسیر را مسابقه نینگاریم، بسیاری از مشکلات ما برطرف می‌شود. زیاده‌خواهان اگر احساس کنند که نمی‌توانند کاری را بهتر از همه انجام دهند آن را رها می‌کنند یا اصلا آن را شروع نمی‌کنند. آن‌ها همیشه می‌خواهند بهترین معلم باشند، بهترین مادر باشند، بهترین دانش‌آموز باشند، بهترین همسر باشند و به کافی بودن اعتقادی ندارند.

به این نکته‌ی ساده باید توجه کرد که کافی بودن هم خوب است و می‌تواند موجب لذت بردن از زندگی شود.

همین حالا که در حال یادگیری موضوعات توسعه‌ی توانمندی خودتان هستید، اگر نتوانید به آن زمان‌بندی که در نظر گرفته‌اید برسید و کارهایی که قرار بوده انجام دهید را کامل کنید، چه حسی خواهید داشت؟ آیا ناامید می‌شوید و حس بدی به شما دست می‌دهد؟ آیا فکر می‌کنید که بهتر است دیگر یادگیری در این طرح را متوقف کنید؟ دقت کرده‌اید که چه گفتگویی در ذهن‌تان شکل می‌گیرد؟ افراد زیاده‌خواه ممکن است دچار تنش و اضطراب شوند. آن‌ها کافی بودن را خوب نمی‌دانند و با آن خوشحال نیستند.

حالا بیاییم به خودمان نگاه کنیم. یکی از اهداف و فعالیت‌هایمان را انتخاب کنیم. چند نمونه را مثال می زنیم.

مثلا قرار است در ارتباط با فلسفیدن با مباحث درسی دبستانی مطالعه و چیزهایی را یادداشت کنیم و در نهایت برداشت خودمان از این موضوع را برای سرپرستمان در انتشارات دبستانک ارسال کنیم. آیا این کار را شروع می‌کنید؟ یا به دلیل این‌که می‌ترسید در این کار عالی نباشید، شروع آن را به تعویق می‌اندازید؟

یا مثلا امشب تعدادی مهمان دعوت کرده‌اید. آیا در زمان حضور مهمانان‌تان برای ارائه‌ی میزبانی بهتر به آنان مدام در آشپزخانه هستید؟ یا به میزان توانی که دارید بسنده می‌کنید و سعی می‌کنید بیشتر همراه مهمانان باشید و با آن‌ها صحبت کنید؟

یا فرض کنید می‌خواهید به مهمانی بروید. آیا آن‌قدر در آماده شدن خودتان وسواس به خرج می‌دهید که دیر به مهمانی می‌رسید و به شما خوش نمی‌گذرد؟ یا برای آماده شدن راحت‌تر برخورد می‌کنید و سعی می‌کنید از مهمانی رفتن لذت ببرید؟

در زندگی خود از چیزهای کوچک تا بزرگ، از اتفاقات روزمره تا خاص، ممکن است دچار زیاده‌خواهی باشیم. سعی کنید ابتدا از این موضوع آگاه شوید. برای تفکر بیشتر درباره‌ی کارها و روش و منش خود زمان بیشتری بگذارید. با انجام این کار مهم‌ترین گام را برداشته‌اید. سپس خواهید توانست خواسته‌های خود را کنترل کرده و آن را به سوی مثبت آن تعدیل کنید.

محدودیت‌های خودتان را بپذیرید. قبول کنید که زمان محدودی دارید، انرژی محدودی دارید، حتما باید ۷ الی ۸ ساعت در شبانه‌روز بخوابید و قرار نیست بتوانید با این زمان و انرژی محدود همه‌ی کارها را در حد عالی انجام دهید. بسیاری از کارها باید در حد کافی انجام و تمام شوند.

شما بنویسید:

پاسخ این سوال را برای سرپرست گروه ارسال کنید و جزوه‌ی بعدی را دریافت کنید.

تاکنون در چه زمینه‌هایی موفق شدید زیاده‌خواهی خود را ببینید و بر آن غلبه کنید؟ یکی دو نمونه را بنویسید.

توسعه توانمندی معلمان

نمایش و بازی و آموزش

ترکیب مناسب کتاب و بازی

در پرورش فکر کودکان

تقویت قدرت خلاقیت با نمایش

یکی از راه‌های پرورش فکر کودکان، تقویت قدرت خلاقیت آن‌هاست. اما خلاقیت، دقیقا  چیست؟ معنای خلاقیت از اسمش می‌آید. یعنی توانایی خلق کردن. کودکان برای بروز خلاقیت خود نیاز به کمک ما دارند. چگونه؟ خیلی ساده: ابزار مناسب را در اختیار آن‌ها قرار دهیم.

ترکیب مناسبی از کتاب‌ها و بازی‌های فکری می‌تواند ابزار خوبی برای شکوفایی خلاقیت آن‌ها باشد.

به مثال زیر توجه کنید:

در یک جمع دوستانه‌ی کودکان (شامل سه کودک یا بیشتر) یا در یک جمع خانوادگی شامل (کودک، پدر و مادر یا خواهر و برادر) در یک نشست کاملا مفرح یکی از کتاب‌های کودکان را انتخاب کنید. این کتاب را در جمع به صورت بلندخوانی مطالعه کنید. سپس از آن‌ها بپرسید و روی آن توافق کنید که آیا دوست دارند یک چالش نمایش راه بیاندازید یا خیر؟

اگر تصمیم گرفتید این کار را انجام دهید، شروع کنید:

۱.  توجه کنید که انتخاب بازیگران شخصیت‌‌های داستان حتما باید با توافق جمعی صورت گیرد. اگر کودکی مایل است نقشی را انتخاب کند، باید سایرین را قانع کند که بیشتر از همه برای اجرای آن نقش مناسب است.

۲.  لوازم صحنه‌ی نمایش باید با استفاده از وسایل موجود در خانه یا مدرسه یا مهدکودک (منظور جایی‌ست که این افراد دور هم جمع شده‌اند) تهیه یا ساخته شود. بروز خلاقیت کودکان برای ساختن لوازم جدید با استفاده از چیزهایی که در اختیار دارد می‌تواند هم بسیار هیجان‌انگیز باشد و هم او را برای بروز خلاقیت آماده کند.

۳.  اجرای نمایش می‌تواند هم کاملا منطبق با کتابی که خوانده‌ شده باشد و هم برداشتی آزاد از آن اثر. بنابراین کودکان باید تصمیم بگیرند که چگونه می‌خواهند آن کتاب را به نمایش درآورند.

۴. کودکان در هر فضایی که هستند، چه مهدکودک، مدرسه یا خانه، می‌توانند پس از انجام تمرین‌های کافی چند نفر را دعوت کنند تا در روز موردنظر، نمایش آن‌ها را ببینند و به گروه میهمانان یک کتاب جدید معرفی کنند و از آن‌ها بخواهند اجراکنندگان بعدی نمایش باشند (با کتاب جدید).

۵٫ اگر امکان دعوت از سایرین نباشد، می‌توان این نمایش کوتاه را ضبط کرد و برای دوستان فرستاد.

۶. فراموش نکنید که راه ارتباطی با ناشر، نویسنده یا تصویرگر کتاب را پیدا کنید و فیلم نمایش خلاقانه‌تان را به آن‌ها نشان دهید. حتما اتفاقات خوبی خواهد افتاد.

شما بنویسید:

پاسخ این سوال را برای سرپرست گروه ارسال کنید و جزوه‌ی بعدی را دریافت کنید.

چه کتابی را برای اجرای یک نمایش پیشنهاد می‌کنید؟