استرس، دل‌شوره و نگرانی؛ روی کودکان تاثیر منفی نگذاریم.

این داستان استرس، چه در خود جامعه و چه در فضای آموزشی، داستانی پرماجراست.
به زبان فردوسی، یکی داستانی‌ست‌ پر آب چشم. که امروز به بخشی از آن می‌پردازیم. جایی که مبتلابه بسیاری از خانواده‌هاست.

«وقتی من سوال‌هایی را از فرزندم، می‌پرسم، به‌خوبی جواب می‌دهد. اما وقتی معلمش، همان سوال‌ها را می‌پرسد، دچار استرس می‌شود و پاسخ‌ها را فراموش می‌کند. چه باید بکنم که استرس از وجود فرزندم دور شود؟»

علت چنین وضعیتی چیست و چگونه می‌توان بهبودش بخشید؟
دلیلش چیست ‌که فرزندانمان در چنین مواقعی یا اصولا در برخی موقعیت‌ها دچار استرس می‌شوند؟
از این سوال به دو پرسشی کلی‌تر می‌رسیم:

  1. علت استرس چیست؟
  2. نحوه‌ی انتقال استرس به دیگران (استرس‌زایی) چگونه است؟

در مورد سوال اول می‌توان گفت که نه فقط در کودکان، بلکه در هر انسانی، ترس عامل اصلی استرس است.
اما ترس از چه چیزی یا چه چیزهایی؟

در حالت کلی و معمولا انسان در چند حالت دچار استرس می‌شود که دو مورد آن شایع‌تر است
۱ – در معرض آسیب احتمالی از سوی نیرویی باشد که قدرتش در مقابله با آن کم است. (انواع مختلف بیماری، افراد زورگو، حیوان وحشی)
۲ – از دست دادن موقعیتی که برایش اهمیت دارد: در برابر معلم / سخنرانی / دفاع از پایان‌نامه / امتحان؛ در فوتبال و هنگام زدن پنالتی / ترس از فقدان و از دست دادن چیزی / تغییر نظر این یا آن فرد یا گروه درباره‌ی او / و سایر موارد …

به سوال اول بر‌گردیم.


اولا اصلی‌ترین دلیل وجود مدرسه و این‌که لازم است فرزندانمان به مدرسه بروند (حتی اگر خودمان هم بتوانیم به خوبی به آنان درس بدهیم) این است که کودکان در مدرسه و خارج از محیط و فضای خانه‌ی خود، تعاملات اجتماعی با دیگران در گروه‌های بزرگتر جامعه را تمرین می‌کنند و یاد می‌گیرند. ارزش این یادگیری چند برابر ارزش دانش و آموخته‌های علمی‌ست که فرامی‌گیرند.


اما چرا کودک در برابر پرسش‌های معلم استرس می‌گیرد؟ از چه چیزی می‌ترسد؟ چرا از مادر نمی‌ترسد؟


خوشبختانه اکنون تقریبا در همه‌ی دبستان‌های ایران، آموزگاران رفتار مهربانانه‌ای با کودکان دارند. این مهربانی برای دانش‌آموزان کلاس اول بسیار بیشتر است. سرچشمه‌ی این مهربانی با کودکان در خود کودکان و معصومیت کامل آنان است.
بنابراین، بسیار بعید است که کودک شما به دلیل ترس از تنبیه‌شدن دچار استرس شود و مطالب را فراموش کند. بابراین او اگر دچار استرس می‌شود؛ از چیز دیگری می‌ترسد. اما چه چیز؟

به نظر ما چند عاملِ جدا از هم باعث ترس کودک شما می‌شود که فقط یکی از آن‌ها ترس است. ترس از فقدان. ترسِ از دست دادن چیزی. اگر رفتار معلم مهربانانه و از تهدید خالی باشد (که معمولا چنین است) منشاء چنین ترسی در خود خانواده است. و در اکثر موارد این مادران هستند که ناخواسته (و متاسفانه گاهی به عمد، البته با نیت خوب و تدبیر غلط) چنین ترسی را به کودک منتقل کرده‌اند.
وقتی شما در خانه مطلبی را به کودک می‌آموزید، کودک می‌داند که اگر هر چقدر هم به پرسش‌ها پاسخ غلط بدهد یا اصلا درس را نخواند و خلاصه هرچه مادرش را ناراحت کند، او را به‌خاطر این کارها از دست نمی دهد و ذره‌ای از محبت مادر نسبت به او کم نمی‌شود. بنابراین با خیال راحت به پرسش‌های مادر پاسخ می‌دهد. چون مادرش را دوست دارد و می‌خواهد او را خوشحال کند.
اما در مورد معلم، همیشه چنین نیست.
می‌ترسد او را از دست بدهد / نظر معلم / موقعیت در برابر همشاگردی‌ها

همه‌ی این ها برای آن است که شما آموخته‌ها را مهم‌تر از هر چیز می‌دانید و این را به او انتقال داده‌اید.

ولی اگر او بداند که یادگیری این یا آن مطلب، خوب است اما زیاد مهم نیست، در مواجهه با هیچ سوالی توسط معلم استرس نمی‌گیرند. زیرا می‌دانند که اگر هم جواب سوال را بلد نباشند، خیلی زود معلم یا یکی دیگر از دوستانش خواهند گفت و او یاد می‌گیرد. در این صورت او خواهد دانست که موقعیتش نزد معلم و دوستانش خللی ایجاد نشده است. زیرا برخی سوال‌ها هستند که او می‌داند و ممکن است دیگران به خوبی او ندانند.
مهم این است که دانش‌آموز از یادگیری لذت ببرد و برای مادران نیز همین نکته در اولویت باشد.

کودکان چگونه از بازی لذت می‌برند و می‌آموزند؟

بازی، اگر بازی باشد و کودک اگر به طور طبیعی و درست رشد کرده باشد، در هر بازی با میل بردن شروع می‌کند. و با لذت بردن از بردن، ادامه می‌دهد.

این جملات و این نظریه، ربطی به سیستم‌های غلط آموزشی ندارد. سیستم‌هایی که کودک را در چنبره‌ی رقابت دائمی و هزارتوی تلاش برای برتر بودن از دیگران سرگردان و پریشان می‌کنند.

بازی و مسابقه و بردن در مسابقه، واژه‌هایی هستند که در آموزش سنتی، با عباراتی مشابه، کودک را در جنون برتری‌طلبی فرو می‌برند. اما این سه کلمه در آموزش‌های نوین امروزی، معنایی دیگر و بسیار متفاوت دارند.
کیف و لذت از بازی‌ها دقیقا به خاطر میل کودک به بردن در آن‌ بازی‌هاست. حتی بازی‌هایی چون، آب‌بازی، برف‌بازی، گِل‌بازی و حتی عروسک‌بازی مشمول این نظرند و کودک میل دارد که در آن‌ها برنده شود.
در آب‌بازی و برف‌بازی، مشخص‌تر می‌توان میل به بردن را تشخیص داد. دقیقا کیف از این دو بازی به تلاش کودک برای بردن مربوط می‌شود. او با شور و هیجان می‌خواهد با برف یا آب بر دیگران غلبه کند و خنده‌های شادمانه سر دهد. چنین شوقی در بازی، طبیعی و درست است. حتی اگر آب‌بازی منحصر به شلپ شولوپ باشد، باز هم به نوعی میل به بردن را در آن می‌توان دید.
گل‌بازی و خاک‌بازی نیز، همین طور است. البته نه برای غلبه بر دیگران. کودک که بیهوده دستش را در گل فرو نمی‌بر د.او می‌خواهد، به آن گلِ نرم و تحت فرمانِ خود، چیزی را بسازد که در ذهن دارد. علیرغم این که ممکن است آن چیز برای ما (که از درون ذهن او خبر نداریم)، چیزی بی‌معنا جلوه کند. اما هر چه آن چیز، عجیب‌تر یا جدیدتر و ساخته‌ی ذهن خود کودک باشد بهتر است و پیروزی بیشتری را نصیب او کرده است.

🔻 بازی یعنی انجام صحیح یک کار.

صحیح در این جا یعنی آن چیزی را که در ذهن دارد، آن طور که دوست دارد، به عمل در آورد.
و دقیقا در هر بازی، کیف آن بازی، به بردنش است. مثلا الاکلنگ را در نظر بگیرید که ظاهرا (و فقط ظاهرا) برد و باختی در آن نیست. در حالی که در هر دوره‌ی آن کودک دو پیروزی به دست می‌آورد. وقتی بالا می‌رود بُرده است، چون به بالاترین نقطه رسیده است. وقتی هم پایین می‌آید، باز هم بُرده است،چون توانسته طرف مقابل را به بالاترین نقطه بفرستد.
یعنی همین الاکلنگ ساده که به نظر دارای برد و باخت نمی‌آید، پر از پیروزی‌های متوالی برای هر دو نفر است. یک نمونه‌ی کاملا کلاسیک و دقیق از بازی تعاملی برد-برد دائمی.

🔻 برد به برد بزرگ‌تر می‌شود

کودک در هر پیروزی و بردی که به دست می‌آورد، مقداری بزرگ‌تر می‌شود.
بزرگ شدن نه به این معنا که این مفهوم بزرگ شدن هم معنای مفهوم بزرگ‌سال شدن باشد.
یعنی خود کودک دارد اندک اندک رشد می‌کند. رشد فکری و ذهنی و البته حتی رشد جسمی که در کوتاه مدت قابل دیده شدن نیست.

🔻 کودک فقط از پیروزی می‌تواند بیاموزد

نه فقط کودک که حتی بزرگ‌سالان نیز فقط از پیروزی می‌آموزند نه از شکست.
این که می‌گویندکودک تا زمین نخورد، راه رفتن را یاد نمی‌گیرد، حکم لزوما درستی نیست. بسیار بهتر است اگر کودک بدون زمین خوردن، راه رفتن را یاد بگیرد. بسیاری از کودکان بدون زمین خوردن راه رفتن را یاد گرفته‌اند. حالا چه با کمک وسایلی که داشته‌اند یا به خاطر تحت مراقبت دائمی بودن. آن‌هایی هم که می‌افتند و دوباره برمی‌خیزند، از زمین خوردن نیست که راه رفتن را یاد گرفته‌اند. از همان دفعاتی آموخته‌اند که درست عمل کرده‌اند و زمین نخورده‌اند.
ضمن آن که افتادن هم به معنای باخت و شکست نیست. بلکه فقط فاصله‌ای‌ست بین دو برد.
به همین دلیل حکم « شکست پل پیروزی است» حکمی غلط است.
انسان‌ها از پیروزی است که می‌آموزند.

🔻 عادت به همیشه‌برنده‌بودن
هر بازی یا تمرین است یا مسابقه و تاکید می‌کنیم که مسابقه به مفهوم متداولی نیست که مرسوم است. مسابقه یعنی اجرای اصلی هر بازی. یعنی همان‌طور که دلش می‌خواهد. او خواهد دانست، هر بار که نبرده است ،فاصله‌ای است و تمرینی است برای مسابقه‌ای که خواهد برد.

✔️ کودک خواهد توانست بُردن را بفهمد و از آن لذت ببرد و به برنده‌بودن عادت کند.
✔️ کودک خواهد دانست همیشه می‌تواند برنده باشد. برنده‌بودن یعنی انجام صحیح بازی.
صحیح هم در برابر غلط نیست صحیح یعنی همان چیزی که در ذهنش است .

🔷 کودکان را به بازی و بردن در بازی تشویق کنیم.

نویسنده: سیدرضا تهامی

«زندگی بهتر» را هرچه زودتر به فرزندانتان هدیه دهید

هفت کتاب مجموعه‌ی زندگی بهتر، در قالبی شیرین و خواندنی انواع مهارت‌های ضروری برای کودکان سه تا شش ساله را طوری در عمل به آن‌ها می‌آموزد که همیشه در یادشان باقی می‌ماند.
مروری کنیم بر مهم‌ترین این مهارت‌ها

🔻 مهارت ارتباط فعال و انسانی با «دیگری»

این مهارت با تاکید فراوان چنان در داستان‌های این مجموعه قرار دارد که کودک خود را کاملا در حال کاربرد آن می‌بیند و متوجه می‌شود زندگی فقط به نیازهای خود او محدود نمی‌شود و زندگی در جامعه یعنی دیدن دیگران و درک نیازهای آنان.
دیدن «دیگری» و درک او از والاترین خصوصیات انسانی‌ست و کودک امروز را برای پذیرش و انجام کارهای بزرگ در آینده آماده می‌کند.
در کتاب‌های این مجمعه جای بسیار خوبی به این مهارت داده شده که بخشی از آن‌ها را مرور می‌کنیم:

  • دختر گل: قهرمان داستان در عین این‌که جوان را از شست‌وشوی خودرو بر حذر می‌دارد تا به گل‌ها آسیبی نرسد اما هم‌چنین او را نیز در نظر می‌گیرد و می‌داند که خودروی کثیف به‌هر حال باید شسته و تمیز شود به همین دلیل راه رفع نیاز آن جوان برای شستن خودرویش به او کاملا نشان می‌دهد.
  • پسر کپل: قهرمان داستان اساسا به فکر آن است که بتواند خطرات عبور از خیابان یا راه رفتن روی دیوار را به دوستانش نشان دهد. با آن‌که دوستانش او را ترسو و چاق می‌دانند اما او علاقه و ارتباطش با آن‌ها را حفظ می‌کند و در لحظه‌ی خطر نیز با سرعت جان یکی از آن‌ها را نجات می‌دهد.
  • پرواز و پل: زن مهربانی که از بچه‌دار شدن مایوس شده و برای رفع تنهایی خود را به هم‌نشینی با طوطی راضی کرده است، وقتی غصه‌ی او را از در قفس و در غربت می‌بینید، آزادش می‌کند تا به هر جایی خواهد برود. وجود کودکان همسایه و فامیل در این داستان و نوع ارتباط آن‌ها با آن زن برای پیشبرد روایت بسیار مهم است
  • شاه تپل: وقتی می‌تواند از عادت‌های بد خود دست بردارد که توجهش به دیگران جلب می‌شود و آنان را رعایت می‌کند.
  • بزبلبل: بی‌بی‌جون و بلبل و بز هر سه در ارتباط با دوتای دیگر موفق می‌شوند بین خود ارتباط‌های صمیمانه به وجود آورند.
  • عروسک و گل: دخترک تنها که کسی را ندارد تا هم‌بازی‌اش باشد توجهش را به عروسک معطوف می‌کند و با او ارتباط بسیار دوستانه برقرار می‌کند. این ارتباط به نتایج بسیار خوبی می‌رسد
  • همیشه یادم می‌مونه: که شعرداستان نیست و مجموعه‌ای از تعالیم سازمان یونیسف برای دبستانی‌ها و پیش‌دبستانی‌هاست و کارهایی که آن‌ها باید انجام دهند. کتاب در بیشتر آموزش‌ها، توجه کودک را به رعایت دیگران جلب می‌کند.

🔻 مهارت حفظ محیط‌زیست

اصلی‌ترین وجه کتاب‌های این مجموعه است و مفیدترین توصیه‌ها را در این زمینه به کودکان، در همه‌ی جنبه‌های حفظ محیط‌زیست دارد.

  • همیشه یادم می‌مونه: ده توصیه‌ی اصلی برای دبستانی‌ها و پیش‌دبستانی‌ها (صرفه‌جویی در همه‌ی منابع، پرهیز از الودگی ‌ها، توجه به حیوانات و …)
  • دخترگل: مراقبت از گیاهان/ صرفه‌جویی در آب
  • بزبلبل: رابطه‌ی دوستانه با حیوانات
  • عروسک و گل: مراقبت از جنگل و گیاهان و گل‌ها و …
  • شاه تپل: انواع توصیه‌های فردی و اجتماعی.
  • پسر کپل: معرفی کامل شغل آتش‌نشان به عنوان یکی از اصلی‌ترین شغل‌های مربوط به حفظ محیط‌زیست.
  • پرواز و پل: رابطه‌ی دوستانه با حیوانات و نتایج خوب آن.

🔻 سایر مهارت‌ها

  • آشنایی با بیان و فضای شعر
  • توانایی دنبال کردن داستان

🔷 و ده‌ها مهارت دیگر ضروری برای زندگی که در متن داستان‌ها وجود دارد و کودک به راحتی آن‌ها را پذیرا می‌شود.

📗 برای آشنایی بیشتر با کتاب‌های این مجموعه می‌توانید به سایت dabestanak.com مراجعه فرمایید و در صورت تمایل همان‌جا نیز به طور آن‌لاین سفارش دهید.

❤️هزینه‌ی ارسال پستی کتاب‌های دبستانک رایگان است، حتی برای یک کتاب.

پیشنهاد کتاب هدیه نوروزی

برای سه تا شش ساله‌ها کتاب‌های نمایش اَنگ نوروز هستند

کتاب‌های نمایش اصلا انگ نوروز هستند. در چه روزهای دیگری از سال، بستگان و خانواده‌ها به اندازه‌ی نوروز فرصت دارند که هم‌دیگر را ببینند و از مصاحبت یکدیگر لذت ببرند؟
خب، این آشنایان و دوستان، بهترین تماشاگران ممکن برای دیدن نمایش‌هایی هستند که سه تا ۶ ساله‌های فامیل می‌توانند برایشان اجرا کنند.
در این کتاب‌ها ۸ نمایش مختلف مربوط به ۸ واحد مهم آموزش کودکان سه تا شش ساله‌ همراه با شعر و توضیحات لازم آمده است.

  1. پاییز می‌آد با مدرسه (ماه مهر: آشنایی با مدرسه)
  2. وقتی کتاب حرف می‌زنه (ماه آبان: آشنایی با کتاب و کتابخانه)
  3. سفر، سفر، چه خوبه (ماه آذر: وسایل نقلیه)
  4. دست و پا، چشم و گوش: بچه‌ی دانا به گوش (ماه دی/ بدن انسان)
  5. سبز و سپید و قرمز (ماه بهمن: وطن و کشور)
  6. زمین جونم! بیدار شو! (ماه اسفند: رشد گیاهان)
  7. سلام سلام، سال جدید آوردم (ماه فروردین: بهار)
  8. شیر روی پشت‌بام! (ماه اردیبهشت: جانوران)

اگر شما پیش از نوروز این کتاب‌ها را تهیه کنید و یکی دو تا را پیش از عید و بقیه را در ایام عید برای کودکان بخوانید و اجرای نمایش‌ها را تمرین کنید، در ایام عید و در دید و بازدیدها حسابی همه‌ی فامیل را سر ذوق خواهید آورد و این می‌شود یک تعطیلات نوروزی درست و حسابی.
بعد از نمایش‌ها نیز می‌توانید از کودکان بخواهید که درباره‌ی متن نمایش‌ها و چیزهایی که از آن‌ها یاد گرفته‌اند بحث و گفت‌وگو کنند و نظر دهند.
هر کدام از نمایش‌ها از سه شخصیت اصلی و برخی علاوه بر آن از یکی دو شخصیت دیگر تشکیل شده و اجرای آن‌ها آسان است و به وسایل آن‌چنانی هم نیاز ندارند
.
✳️ توجه: (بسیار مهم) کار مهم و اصلی هنگام تمرین نمایش‌ها انجام می‌شود وقتی دو سه بار (یا بیشتر) متن‌ها توسط شما برای کودکان خوانده می‌شود و آنان همان حرف‌ها را تکرار می‌کنند (حتی اگر هنگام اجرا نیز یادشان نیاید) آن آموزش‌ها برای استفاده در زندگی در ذهنشان حک می‌شود.

🔷 نکته‌ی آخر این‌که اصلا مهم نیست که کودکان عینا همان متن‌ها و شعرهای کتاب را در اجرای نمایش بیان کنند. کافی‌ست که محتوای هر واحد آموزش را فهمیده باشند و بتوانند به زبان خود و با کلمات خود آن را بیان کنند.
هنگام اجرا به هیچ وجه حرف‌ها و کارهای کودکان را تصحیح نکنید. هنگام تمرین نیز قسمت‌هایی را که مشکل داشته‌اند با این دلیل که «این قسمت چون مهم است یک بار دیگر تمرین می‌کنیم» عمل کنید.
امیدواریم با کتاب‌های نمایش به شما حسابی خوش بگذرد.

در ادامه کتابهای پیش نمایش یک و دو را می بینید. روی هر کتاب کلیک کنید توضیحات و بخشی از داخل کتاب قابل مشاهده است.


نحوه‌ی خرید کتاب‌های دبستانک

برای خرید کتاب‌ها کافیست روی گزینه‌ی «خرید» کلیک کنید تا به سبد خریدتان اضافه شود. سپس از بالای سایت وارد سبد خرید شده و بدون نیاز به عضویت در سایت و فقط با تکمیل فرم خرید، سفارش خود را نهایی و آن را به صورت آنلاین پرداخت کنید.

نحوه‌ی ارسال کتاب‌های دبستانک

ارسال پستی کتاب‌های دبستانک به همه جای ایران رایگان است. ما در انتشارات دبستانک تمام روزهای کاری ارسال پستی داریم و کد رهگیری شما پس از ارسال بسته برایتان پیامک می‌شود تا بتوانید آن را به صورت آنلاین از سایت پست پیگیری کنید.
نشانی سایت پست: https://tracking.post.ir/
اگر تهران باشید و مایل باشید که سفارش خود را بلافاصله پس از ثبت سفارش با پیک تحویل بگیرید امکان‌پذیر است و هزینه‌ی پیک به عهده‌ی خریدار است. میزان هزینه‌ی پیک بسته به مسافت مبدا (یوسف‌آباد) تا مقصد متفاوت است و از پیک‌های اینترنتی برای ارسال استفاده می‌شود.

درباره‌ی استعداد و هوش و تیزهوشان

🔷 یک

برخی مادرها و پدرها، حتی پیش از تولد فرزندشان، خواب هوش و استعداد بی‌نظیر او را می‌بینند. از آن زمان هم شروع می‌کنند رویاهای خود را منظم کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند.
سه چهار سال یا ده سال بعد، وقتی می‌بینند که کودکشان از آن‌چه تصور می‌کردند پایین‌تر است، گناه را متوجه خود می‌بینند که به اندازه‌ی کافی برای پرورش استعدادهای او تلاش نکرده‌اند.
در واقع این نوع از والدین به چیزی که توجه ندارند، استعدادهای واقعی‌ است که کودکشان دارد.

🔻 استعداد، واقعا چیست؟

استعداد در خلاصه‌ترین تعریف، توانایی انجام شایسته‌ی یک کار است. هر کاری که باشد.
استعداد توانایی ایجاد تغییر در یک موضوع از حالت فعلی به حالتی دیگر است.
استعداد چیز عجیب و غریبی نیست که فقط بعضی‌ها داشته باشند.

🔻 به جرئت و با اطمینان می‌توان گفت که هیچ کودک بی‌استعدادی تاکنون در سراسر تاریخ و در همه‌ی جهان به دنیا نیامده است.

همه‌ی کودکان با استعداد هستند. حتی نه فقط در یک زمینه که در حیطه‌های مختلف.
مهم این است که بتوانیم استعدادهای هر کودک را بشناسیم.
مهم این است که بدانیم هیچ دو کودکی دارای استعدادهای یکسان نیستند.
مهم این است که بدانیم نه تنها کودکان که اصولا انسان‌ها را نباید با هم مقایسه کرد.
در طبیعت، شانزده میلیون رنگ مختلف شناخته شده است که همه از ترکیب سه رنگ اصلی به وجود می‌آیند.
همان‌طور که نمی‌توان گفت این رنگ از آن یکی رنگ بهتر یا مناسب‌تر است، استعدادهای مختلف در کودکان نیز تفاوت و مزیت ارزشی نسبی به هم‌دیگر ندارند.

➖ بسیاری از استعدادهایی که ظاهرا مطلوبیتی برای خانواده‌ها ندارند، اگر در بستر مناسبی پرورش یابند، برای دارندگانشان چنان موقعیت اجتماعی و درآمد بالایی به ارمغان می آورند که ده پزشک و مهندس آرزویش را داشته باشند.

🔻 رنگ و استعداد از یک نظر با هم تفاوت دارند.

مثلا خانم فرزانه. س. می‌تواند بگوید من رنگ آبی فیروزه‌ای را به رنگ زرد کهربایی ترجیح می‌دهم. خیلی هم خوب است.
این حق مسلم هر شخصی است که چند رنگ خاص را دوست داشته باشد و از چند رنگ دیگر بدش بیاید.
اما همین خانم فرزانه حق ندارد بگوید من استعداد طراحی را در فرزندم دوست ندارم و دلم می‌خواهد او استعداد ریاضی‌اش را تقویت کند. هم‌چنین، او نمی‌تواند بگوید به شما چه؟ فرزند خودم است. البته در عمل می‌تواند و می‌گوید و نتیجه‌اش همین می‌شود که تعداد بسیاری از این «فرزانگان» می‌خواهند به هر ضرب و زوری که شده، زرد کهربایی را به آبی فیروزه‌ای تبدیل کنند.

🔻 بنابراین گام ضروری یک معلم توانمند در تعامل با دانش‌آموزانش این است که بتواند استعدادهای عام و خاص هر یک از آن‌ها را تشخیص دهد و تا جایی که می‌تواند در پرورش آن‌ها بکوشد و هر جا نمی‌تواند جلوتر برود و خانواده‌ی کودک را در جریان بگذارد و در موارد خاص به اداره اطلاع دهد و سعی کند آنان را ترغیب کند که کاری برای آن کودک انجام دهند.
کار ساده‌ای نیست اما ممکن است و آن‌قدر شیرین است که به هر سختی و پافشاری می‌ارزد. مجموعه کتاب‌های دبستانک، ابزارهای مناسبی برای شما هستند که بتوانید استعدادهای مختلف کودکان را تشخیص دهید.

🔷 دو

مقوله‌ی «هوش» یکی از آن دکان‌های سه‌نبشی است که هزاران خانواده را در به در کالاهایی کرده است که بتوانند ابتیاع کنند و به خورد کودکانشان دهند تا …

🔻 هوش اساسا چیست؟

آیا باورتان می‌شود که بتوان برای یک عدد، این همه غوغا به پا کرد؟
هوش فقط یک عدد است. حاصل تقسیم یک کسر که مخرجش سن شناسنامه‌ای کودک و صورتش سن عقلی اوست.
مثلا اگر کودک ۱۲ ساله‌ای، سن عقلی‌اش ۱۴ ساله باشد، حاصل تقسیم ۱۴ بر ۱۲ و ضرب در ۱۰۰، می‌شود حدود ۱۱۶ که می‌گویند بد نیست و اگر سن عقلی‌اش ۱۵ ساله باشد، می‌شود ۱۲۵ (که می‌گویند خوب است). اگر سن عقلی‌اش ۱۸ ساله باشد که حاصل این تقسیم (یعنی آی‌کیوی کودک) ۱۵۰ می‌شود که خیلی خوب و عالی است و چنین است و چنان است.


🔻 واقعیت این است که همه‌ی این اعداد به دست آمده و همه‌ی نتیجه‌گیری از آن، یک شیادی و در بهترین وضع، گول زدن خود با روش‌های نادقیق است. این آزمایش‌ها به هیچ وجه نمی‌تواند بگوید که سن عقلی کودک چه‌قدر است؟ می‌دانید چرا؟
به این دلیل ساده که نرم‌افزار‌های تشخیص‌دهنده‌ی این سن، از روی نتایج و پاسخ‌های صدها کودک (یا نحوه‌ی عملکرشان) به یک سری سوال این تشخیص را انجام می‌دهند. اطلاعات موجود در نرم‌افزار نیز بر اساس اطلاعات چند صد کودک آمریکایی جمع‌آوری و داده شده است که بر اساس آن‌ها نتیجه گرفته‌اند که مثلا یک کودک ده ساله، چنین سوال‌هایی را در چنین زمانی و با چنین نحوه‌ی عملکردی پاسخ می‌دهد. در حالی که کودک ایرانی در جامعه و فرهنگی دیگر تربیت شده و نوع مشخصات ذهنی‌اش با آن کودکان یکسان نیست. تازه این نتایج در همان آمریکا نیز قابل اتکا نیست. چون جامعه‌ی آمریکا را افرادی از نژادها و قوم‌های بسیار متنوعی تشکیل می‌دهند و میانگین‌گیری فلان واکنش یا فلان مدت اصلا قابل اتکا و درست نیست.

🔻 اما این کار در آمریکا رواج دارد و در ایران نیز سال‌هاست که رواج یافته است. چنین رواجی دو دلیل دارد. دلیل اول این‌که تعدادی از جواب‌ها به دلیل ویژگی‌های مشترک، نزدیک به واقعیت است. در حالی که بدون این نوع آزمایش‌ها نیز خانواده‌ها می‌توانند همین طوری هم تشخیص دهند که احمد نسبت به حسن، قدرت بیان و تشخیص و هوش بهتر و بیشتری دارد.
اما دلیل دوم که بسیار مهم‌تر است، پول فراوانی است که در این میان رد و بدل می‌شود. از تست آی‌کیو گرفته تا هزینه‌های سرسام‌آور به اصطلاح آموزش‌هایی که بتوانند به خیال آن‌ها آی‌کیو و هوش کودک را ارتقا دهند.

🔷 سه


🔷 تیزهوشان و سودجویان

در شرایط نرمال و عادی، کودکی که با تعاریف پیش‌گفته، هوش و استعداد و گیرایی بیشتری نسبت به سایر کودکان دارد، اتفاقا برایش بهتر است که در مدارس عادی و در کنار سایر دانش‌آموزان درس بخواند و تحصیل کند. در چنین مراکزی او که در درس‌ها یک سر و گردن بالاتر از دیگران است، دارای اعتماد به نفسی می‌شود که او را در مراحل دیگر زندگی یاری می‌کند. وظیفه‌ی ما معلمان در قبال چنین دانش‌آموزانی این است که اولا راه رشد بیشتر او را نبندیم و با طراحی انواع پژوهش‌ها و تحقیق‌ها و در اختیار گذاشتن کتاب‌های بیشتر، چشم‌انداز او را از جهان هر چه وسیع‌تر کنیم و در خود کلاس نیز از این دانش‌آموزان به عنوان همیاران خود استفاده کنیم و بتوانیم به والدین چنین کودکانی توضیح دهیم که اگر فرزندش مقداری از وقت خود را صرف پژوهش یا کمک به دیگر کودکان می‌کند، از کار خودش عقب نمی‌ماند و درس‌ها را بهتر یاد می‌گیرد. چون انسان وقتی چیزی را یاد می‌گیرد که دارد آن را به دیگران آموزش می‌دهد یا دارد درباره‌اش تحقیق می‌کند.

➖ اما متاسفانه گرایشی قوی نیز وجود دارد که چنین کودکانی را در مراکز تیزهوشان جمع می‌کند. با این دلیل که بتوان به چنین کودکانی بهتر رسید. این دلیل کاملا نادرست و اشتباه است.

➖ کودکی که مثلا در دبستان شاگرد زرنگ بوده و کلی کیا و بیا داشته است، حالا به کلاسی می‌رود که دیگر آن موقعیت قبلی برایش فراهم نیست و همه‌ی دانش‌آموزان درسشان خیلی خوب است و برخی خیلی بهتر از او هستند.
در چنین کلاس‌هایی به جز چند نفر که در این کلاس نیز قوی‌تر از سایرین هستند، بقیه دچار نوعی سرخوردگی می‌شوند.

🔷 چنین تغییراتی در روح و روان کودکان را خانواده‌هایشان می‌بینند و بر فشارهای خود بر کودک بینوا می‌افزایند و اکثرا موفق می‌شوند او را به طور مصنوعی تبدیل به ماشینی کنند که مرتب مساله حل می‌کند. مرتب این کتاب و آن کتاب کمک درسی را می‌خواند و … کودکی‌اش تباه می‌شود.

ارتباط گردشگری و موزه‌ها

شاید قبلا با شش کتاب گردشگری آشنا شده باشید. به هر حال در همین صفحه می‌توانید به آن‌ها مراجعه کنید و محتوا و فرم آن شش کتاب را ببینید.



درباره‌ی گردشگری و نیز درباره‌ی موزه‌ها، به ویژه موزه‌های تهران، مطالبی داشته‌ایم و این بار می‌خواهیم ارتباط این دو مقوله را بررسی کنیم.

۱٫ هر موزه، یک جاذبه‌ی گردشگری‌ست

هر موزه‌ای، با هر موضوعی و در هر منطقه‌ای که باشد، خود یک جاذبه‌ی گردشگری بسیار دیدنی‌ست. ساعاتی را که در یک موزه می‌گذرانیم و مشاهده‌ی مجموعه‌ای هماهنگ از صدها یا چند هزار شیئی یا اثر دیدنی، اوقات مفرحی را برای بازدیدکننده ایجام می‌کند و چیزهای بسیاری را به او می‌آموزد.

۲٫ هر کتاب گردشگری نوعی موزه است

متقابلا هر یک از شش کتاب گردشگری علاوه بر کارکردهایی که دارند، به تنهایی نیز یک موزه به‌شمار می‌رود. گردآوری مجموعه‌ای هدفمند و خواندنی از مطالب گردشگری، چه در مورد موضوع گردشگری و چه در مورد انواع جاذبه‌های دیدنی گردشگری که در این کتاب‌ها مورد بررسی قرار گرفته است نظم کتاب‌ها نیز که کاملا منطبق با فصل‌بندی برنامه‌ی درسی در سه کتاب ریاضی، علوم و فارسی‌ست، یادگیری آن‌ها را برای دانش‌آموز بسیار آسان در عین حال جذاب می‌کند.

۳٫ آموزشی با موضوع مشترک

هم گردشگری و هم موزه‌ها، در هر صورت و به هر شکل، آموزش‌هایی هستند که در قالب‌هایی نرم و دوست‌داشتنی آموزه‌های خود را بیان می‌کنند.

صرف وقت در موزه‌ها و رفتن به نقاط و اماکن دیدنی و گردش در آن‌ها، برای بازدیدکننده‌ی موزه و گردشگران (در هر نقطه) جذابیتی دارد که تاثیر آموزشی آن‌ها را بیشتر می‌کند.

جنبه‌ی آموزشی موزه‌ها، تقریبا در مورد همه‌ی موزه‌ها امری‌ست که کاملا محسوس است و فهمیده می‌شود. در مورد گردشگری نیز (به هر شکل و هر مدت و در هر نقطه) دقیقا این جنبه‌ی آموزشی وجود دارد و فرهنگ مردم ایران، به خوبی این مساله را بیان کرده است. وقتی شاعر می‌گوید«بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» یا این‌که می‌گویند، «آدم‌ها را در سفر باید شناخت» موید این نظر است. حتی اصطلاحاتی چون «جهان‌دیده» که به معنای عاقل و باتجربه به کار می‌رود، نشانه‌ی اطلاع اجداد، از فواید آموزشی سفرهاست.

برای سفر و گردشگری در زندگی خود سهم و ارزش بیشتری قائل شوید.

هم‌چنین بازدید از موزه‌ها را به طور مدام در برنامه‌ی اوقات خود قرار دهید. این دو موضوع کمک می‌کند تا در تربیت و پرورش دانش‌آموزان از همراهی صدها و هزاران نفر برخوردار شوید.

معرفی کتاب برای تقویت خلاقیت؟

یکی از اشتباهاتی که برخی مادران و پدران انجام می‌دهند، جست‌وجوی کتاب‌های خاص برای تقویت خلاقیت فرزندانشان است. آنان بهترین چیزها و نیکوترین آینده را برای فرزندانشان می‌خواهند و به درستی معتقدند که افرادی با خلاقیت بالا، امکان بیشتری برای سهم بردن از موفقیت‌های جهان دارند.
اما این دانسته و حکم صحیح را با روشی اشتباه و از طریقی ناصواب پی می‌گیرند. آنان گمان می‌کنند که کتاب و کتاب‌های خاصی وجود دارند که می‌توانند بهترین و کوتاه‌ترین راه را برای دستیابی به خلاقیت بیشتر به آن‌ها نشان دهد. و درست در همین نقطه است که برخی به اصطلاح «ناشران» و مثلا «نویسندگان» نیز از این اشتباه بزرگ سود می‌برند و سالانه صدها عنوان کتاب را در صدها هزار نسخه کتاب به ارزشی معادل ده‌ها میلیارد تومان با عنوان‌هایی دهان پرکن و مربوط به آموزش راه‌های رسیدن به خلاقیت روانه‌ی بازار می‌کنند. بسیاری والدین نیز با شوق و ذوق این کتاب‌ها را می‌خرند و خوشحالند که کار باارزشی برای کودکان خود انجام داده اند.

آرزویشان این است که خلاقیت ذهنی فرزندشان رشد یابند و او فردی خلاق شود که بتواند به چستی و چالاکی همه‌ی مسائل زندگی‌اش را حل کند و همه‌ی موانع را پشت سر بگذارد.
آیا در عمل چنین می‌شود؟

🔷 دنبال چه می گردند؟


تاکنون چند بار در جلسات پرتعداد اولیا (و چند باری نیز در جلسات معلمان) از حاضران پرسیده‌ایم که «خلاقیت چیست؟» و متاسفانه هیچ‌گاه تعداد کسانی که پاسخ دقیق یا نزدیک به معنای واقعی خلاقیت را می‌دانستند به تعداد انگشتان دو دست یک نفر نرسیده است.
آنان که دوست دارند خلاقیت فرزندشان را افزایش دهند و برای او تصورات شیرینی در سر می پرورانند، تعابیر یکسانی از نتیجه‌ی کار ندارند و در این که فرزند خلاق‌شده‌شان قرار است چه کارهایی را انجام دهد (یا دقیق‌تر بگوییم: به نمایش بگذارد) با هم اتفاق نظر ندارند و ذهنیت هر گروه، نتیجه‌ی متفاوتی نسبت به سایرین را دنبال می‌کند.

🔻 حل مسائل دشوار؟

خیلی‌ها گمان می‌کنند خلاقیت به معنای حل مسائل دشواری‌ست که از عهده‌ی دیگران برنمی‌آید. این گمان البته مقداری از عناصر واقعیتِ خلاقیت را در خود دارد. کسانی که ذهن خلاقی دارند بهتر از دیگران از پس مسائل دشوار برمی‌آیند. اما تکیه بر این توانایی باعث می‌شود که والدین عزیز، ذهن و روان فرزندانشان رابه طور مکانیکی با همان کتاب‌ها و منابعی پر کنند که همان ناشران و نویسندگان مورد اشاره به بازار می‌ریزند.
مساله‌ی دشوار به شرطی در مراحلی مفید است که در درجه‌ی اول «مساله» باشد. اما بسیاری از این به ظاهر مسائل، اصلا مساله نیستند و به عمد و با ترفندهای خاص، دشوار شده‌اند تا مهم و مفید جلوه کنند.

🔻 تقویت تفکر؟

البته که خلاقیت با تفکر قوی همراه است اما تفکر، مفهومی خاص و جداگانه از سایر فعالیت‌های زندگی انسان نیست و کم تر کاری را بدون تفکر می‌توان به خوبی انجام داد. حتی انجام کارهای روزمره و ساده و تکراری که نیازی به خلاقیت خاصی ندارد، بدون فکر (کم یا زیاد) ممکن نیست. یعنی یعنی تفاوت خلاقیت داشتن و خلاق نبودن، بودن یا نبودن تفکر نیست. از همه مهم‌تر این‌که قبل از تفکر در مورد هر چیزی باید علت و نیازی خاص برای آن وجود داشته باشد. لین نکته از آن موردی‌ست که باید درباره‌اش بسیار بگوییم. البته نه در این یادداشت که هدفی دیگر را تعقیب می‌کند.

🔻 خلق ایده‌های شگفت‌انگیز (محیرالعقول)؟

ایده‌های شگفت‌انگیز و محیرالعقولی که درست هم باشند، معمولا از جانب کسانی صادر می‌شود که خلاق هستند اما عکس آن صادق نیست. بسیاری از کسانی که خلاق هستند و خلاقیت فراوانی هم دارند، اهل صدور ایده‌های محیرالعقول نیستند و فکرشان در فضایی سیر می کنند که کارها و جهان را برای مردم ساده‌تر و بهتر کنند. اگر چیزی واقعا شگفت‌انگیز است دقیقا همین است. برای آنان هیچ چیز شگفت‌انگیزتر از این نیست که در حل مسائل واقعیِ دنیای واقعی از راه‌های موثر و نوآورانه تلاش کنیم.

🔻 کشف راه‌های تازه؟

این جواب بیشتر از پاسخ‌های قبلی به واقعیتِ خلاقیت نزدیک است اما هنوز تا ادای دین به این مفهوم فاصله‌ی زیادی دارد. بله کسانی که ذهن خلاقی دارند بیشتر از دیگران و بهتر از دیگران به دنبال راه‌های تازه برای رفع موانع یا دور زدن آن ها هستند. اما اولا این تعریف بیانگر همه‌ی ویژگی‌های ذهن خلاق نیست و ثانیا همیشه راه‌های تازه به معنای راه‌های بهتر نیست.

🔻 سایر مقاصد

به‌جز چیزهایی که گفته شد و هر کدام مقداری به واقعیت تفکر نزدیک هستند، معانی متفاوت دیگری هم برای خلاقیت گفته می‌شود که از ذکر آن‌ها به دلیل بی‌ربط بودن خودداری می‌کنیم.

ممکن است سوال شود پس خلاقیت واقعا چیست و چگونه می‌توان خلاقیت کودک را کشف و آن را بیشتر کرد. در ادامه به این سوال می‌پردازیم. شناختن خلاقیت و خلاق‌ها کار بسیار ساده‌ای‌ست.
مصداق‌ها و مظاهر ظهور خلاقیت، روزانه در برابر چشمانمان هستند و ده‌ها بار آن‌ها را می‌بینیم.

🔷 خلاقیت واقعا یعنی چه؟

تعریف خلاقیت بسیار ساده و معمولی است:


خلاقیت یعنی نگریستن به مساله‌ای از هزاران مساله‌ی زندگی خودمان و دیگران، از زاویه‌ای که کسی تاکنون استفاده نکرده یا کم‌تر مورد استفاده قرار گرفته است.

با این هدف که راه‌حل‌های بهتری از راه‌حل‌های موجود پیدا و استفاده شود.

🔷 چگونه می‌توان خلاق یا خلاق‌تر شد؟

باز هم بسیار ساده است. با استفاده‌ از تجربه‌های قبلی دیگران و تلاش برای تایید آن تجربه‌ها یا پیداکردن راه‌هایی بهتر.

اکثر تجربه‌های دیگران به شکل کتاب یا مقاله مکتوب شده و باید خوانده یا دقیقا شنیده شوند.
بله باز هم به خواندن کتاب رسیدیم. اما نه آن‌طور کتاب‌ها که مدعی آموزش! خلاقیت هستند.

بلکه هر کتابی که دوست داریم و حاوی تجربه‌های مفید است. هر کتاب علمی، ادبی یا هنری می‌تواند به اندازه‌ی خود ما را در کشف جهان و یافتن شیوه‌های نوین نگرش به مسائل کمک کند.

🔷
✳️ و در درجه‌ی اول …

باید انسان‌ها و جهان و آینده‌ را دوست داشته باشیم. تا حل هر مساله‌ای که به بهبودی حال جهان و انسان‌ها کمک می‌کند، نیاز درجه‌ اول ما باشد. تا این نیاز را حس نکنیم و برایمان مهم نشود، چشمه‌ی خلاقیت به جوشش در نمی‌آید، زوایای تازه را پیدا نمی‌کنیم و راه بهتری را نمی‌یابیم.

اما اشتباه نشود. منظور این نیست که آن مساله و نیاز باید از مهم‌ترین مسائل جهانی یا ملی باشد. البته به آن‌جا هم می‌رسیم اما در درجه‌ی اول باید از عهده‌ی ساده‌ترین و معمولی‌ترین مسائل دور و برمان برآییم.

مثلا اگر به علوم علاقه داریم دنبال داستان‌ها و کتاب‌ها و وقایعی باشیم که هم خودمان چیزهای بیشتری یاد بگیریم و هم دیگران را به علوم مختلف (ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و …) علاقه‌مند کنیم.
مثلا دنبال این باشیم که چرا خیلی‌ها از ریاضی (که از قند هم شیرین‌تر است) هراس دارند چرا آن را سخت می دانند و …
به‌ویژه هر رمان خوب که حاوی ده‌ها و صدها تجربه‌ی نویسنده است می‌تواند ما را به دنیایی ببرد که بهترین جا برای کشف خودمان و بروز خلاقیت‌هایمان باشد.

بازهم در این موضوع بحث خواهیم داشت.

نویسنده: سیدرضا تهامی


مطالب پربازدید دبستانک

۱۰ کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس اول

کتاب تقویت روخوانی کلاس اول

تقویت درک مطلب دبستانی ها

بهترین کتاب روانخوانی اول دبستان

خرید کتاب کودک

۴ کتاب تقویت درک مطلب کلاس اول

جدول کودکانه برای اول تا ششم دبستان

فلسفیدن برای اول تا ششم دبستان

روانخوانی کلاس اول

شاهنامه کودکان

روانخوانی کلاس دوم

تقویت روان‌خوانی بدون خواندن!

تعجب نکنید. حتی پیش از آموزش نشانه‌های زبان فارسی (یا هر زبان دیگر) به کودک می‌توان به او کمک کرد که در روخوانی و روان‌خوانی کلاس اول ، روانخوانی کلاس دوم (و نیز در پایه‌های بعدی) موفق باشد.
این کار را شما می‌توانید حتی قبل از دوره‌ی پیش‌دبستانی شروع کنید. می‌توانید آن را حتی قبل از رفتن به مهدکودک شروع کنید. حتی خیلی پیش از آن، یعنی از وقتی نوزاد به دنیا می‌آید!

🔻 چرا تعجب می‌کنید؟

واقعا می‌توان از همان وقتی که کودک هنوز نوزاد است به او کمک کرد که از عهده‌ی روخوانی کلاس اول (و بعد در سایر پایه‌ها) به خوبی برآید.
پس اگر بگویم که این کار را حتی می‌توانید از دوران جنینی او (هنگامی که در شکم مادرش است) شروع کرد چه‌قدر تعجب می‌کنید؟
یعنی شما می‌توانید و به خوبی هم می‌توانید، از همان دوران جنینی و نوزادی کاری کنید کارستان. کارهایی که باعث شود که روان‌خوانی او در کلاس اول تقویت شود.

🔻 چگونه این کار امکان دارد؟

خیلی ساده. با گوش کردن و البته به خوبی گوش کردن.
وقتی شما از همان ابتدا برایش داستان و شعر بخوانید، مرتب و شمرده هم بخوانید و این کار را سال‌های بعد به طور مداوم انجام دهید، علاوه بر مهارت‌ها و دانستنی‌هایی که از آن متن‌ها یاد می‌گیرد، به طور مداوم نیز دارید روان‌خوانی‌اش را تقویت می‌کنید.
گوش دادن دروازه‌ی ورود به دنیای «خواندن» است.
اگر شما خوب بخوانید و او خوب گوش دهد، وقتی به کلاس اول رسید، از همان ابتدا، خواندنِ هر کلمه‌ای را که می‌آموزند، یاد می‌گیرد و به خوبی آن را تشخیص می‌دهد و بیان می‌کند.

🔻 چگونه می‌توانیم خوب بخوانیم؟

خیلی ساده است. همان‌طور که یک متن را برای یک بزرگسال با دقت و شمرده شمرده می‌خوانید تا او همان نکته‌ای را که منظور شماست دریابد، به همان ترتیب نیز برای فرزندتان بخوانید. حتی وقتی در شکم مادر است. مطمئن باشید که او همان زمان که در حال لگد زدن است با دقت نیز گوش می‌دهد!
به هیچ وجه سسعی نکنید مثلا «بچگانه» بخوانید. عادی بخوانید.
البته خواندن ریتمیک و با احساس بسیار نتیجه را بهتر می‌کند اما سعی کنید همه‌ش کلمه‌ها را از همان اول به درستی بیان کنید.

🔻 او خوب «گوش دادن» را چگونه فرامی‌گیرد؟

مطمئن باشید او از همان ابتدا خوب گوش دادن را بلد است.
گوش دادن دروازه‌ی ورود او به دنیای جدید و شناخت آن است.
شما خوب بخوانید، او خوب گوش خواهد داد.

🔻 ویژگیِ کودکانی که روان‌خوانی‌شان خوب است

کودکانی که روان و خوب می‌خوانند، کودکانی هستند که قبلا سال‌ها به داستان‌ها و شعرهایی که برایشان خوانده‌اند گوش داده‌اند. همواره منتظر بوده‌اند که شکل هر کلمه را که می‌شنوند، بشناسند. همواره منتظر زمانی بوده‌اند که بتوانند خودشان آن کلمه‌ها را به تنهایی بخوانند.

🔻 معجزه‌ی حرکات انگشتان شما

وقتی دارید کتاب یا شعری را برای کودکِ مثلا چهار یا پنج ساله‌تان می‌خوانید، هم‌زمان با پیش‌رفتن متن، نوک انگشتان خود را روی کلمه‌هایی حرکت بدهید که دارید می‌خوانید.
توقع نداشته باشید و از او نخواهید در چهار سالگی خواندن همان کلمه را یاد بگیرد. بگذارید او صدها بار و صدها بار انگشت شما را موقعی که مثلا دارید می‌خوانید «بنابراین» زیر کلمه‌ی «بنابراین» ببیند. کم‌کم و به تدریج بسیاری از کلمه‌ها را یاد می‌گیرد اما به هیچ عنوان هوای سنجش او به مغزتان نزند که از او بخواهید بگوید این یا آن کلمه چیست؟
همه‌ی کار را به خودش واگذارید. خودش خواهد دانست که چه زمانی خواندنِ مستقل را شروع کند.

🔻 به حافظه‌ی کودک اعتماد کنید

هر کتابی را که برایش بخوانید، همه‌ی آن داستان با همه‌ی کلمه‌هایش می‌رود و در جای مناسب در حافظه‌اش می‌نشیند. همین طور شکل همه‌ی کلمه‌هایی که دیده است به صورتی کمرنگ در حافظه‌ی او نقش می‌بندد که البته یادآوریش برای کودک هنوز بسیار زود است. به همین دلیل اگر همان موقع از او بخواهید حالا تو بخوان، مسلما نمی‌تواند.
اما با خواندن کتاب‌های متعدد برای او به تدریج و خیلی آهسته اما مداوم، صوت و تصویر هر کلمه برای او پررنگ‌تر می‌شود. این کار، کاری نیست که به یک روز و دو روز میوه‌اش را مزه کنید. چیزی‌ست که به روزگاران بر دل می‌نشیند (سعدی! به روزگاران مهری نشسته بر دل) اما وقتی نشست، دیگر از دل بیرون نمی‌رود.

🔻 چه کتاب‌هایی برایش بخوانیم؟

هر کتابی که خواندن آن کودک را به وجد بیاورد، بسیار خوب است. اگر از شما بخواهد «دوباره بخوان» که دیگر عالی‌ست. مهم این است که مدام صوت کلمه‌ها را بشنود و اگر دوست داشت شکلشان را هم ببیند.
سال‌ها بعد در اول دبستان شنیدن مجدد هر کلمه‌ای که که قبلا طی نقل داستان‌ها بارها از شما شنیده است آن‌چنان او را به وجد می‌آورد که توضیحات آموزگار که دارد آن را روی تخته می‌نویسد و بخش می‌کند و صداهایش را می‌کشد، برای همیشه بر جانش حک می‌شود.
پس از آن هر کجا آن کلمه را ببیند بی‌درنگ آن را می‌خواند.
اگر کتاب هایی که برایش خوانده‌اید زیاد باشد. صوت و تصویر همه‌ی کلمه‌هایی که آن زمان در هر متن کلاس‌ اولی می‌خواند، در حافظه‌اش ثبت است. همه‌ را پشت هم می‌خواند. هر متنی را روان می‌خواند.
بعدا در این مقوله باز هم خواهیم نوشت اما در این‌جا مناسب است که یک نمونه‌ی داستانی را برای کودک پنج یا شش ساله‌ی شما (یا حتی در سن کمتر) معرفی کنیم و مروری بر شیوه‌ی خواندنش داشته باشیم.
کتاب «پاپاپیون به دنیا می‌آید» نخستین کتاب از مجموعه‌ی کتاب‌های پاپاپیون است که در بحث روان‌خوانی بدون خواندن به شما کمک می‌کند. داستانی فانتزی که می‌تواند (به احتمال زیاد) علاقه‌ی فرزند شما را برانگیزد.

🔻 نحوه‌ی خواندن کتاب پاپاپیون

سعی کنید این کتاب و سایر کتاب‌ها را متناسب با حال و هوایی بخوانید که هر کتاب دارد. برای این کار لازم است خودتان آن‌ها را قبلا با دقت بخوانید تا بر آن‌ها تسلط داشته باشید و بتوانید توجه و علاقه‌ی کودک را برانگیزید. همواره به یاد داشته باشیم که لذت بردن او از درگیر شدن به هر کتاب، اصلی‌ترین و نخستین شرط آموزش و یادگیری موفق اوست.

همین که او از یادگیری لذت ببرد و خوشحال باشد یعنی رسیدن به قله‌ی کار. حتی اگر به زعم و تصور خودمان، خوب یاد نگرفته باشد. حتی اگر هیچ چیز یاد نگرفته اما لذت برده باشد، عالی‌ست. او هزار سال وقت دارد تا همه چیز را یاد بگیرد. همان خوشحالی او ضامن چنین نتیجه‌ای خواهد بود.

بعد از آن که یکی دو دقیقه درباره‌ی پیون‌ها توضیح دادید شروع به خواندن کتاب برایشان کنید و هم‌زمان تصویرهای همان صفحه را نشان دهید. هنگامی که برای اولین بار ماماپاپیون را نشان می‌دهید بگویید این پیون۱ است. پاپاپاپیون را نیز بگویید پیون۲ و بعد از آن هر پیون که بالای سکو آمد نام او را بگویید و هم‌زمان انگشتتان روی خط‌های بدنش بکشید و بگویید ببین این پیون۳ است و روی کاغذ (یا تخته) هم بنویسید پیون۳. تا با شکل ۳ آشنا شود و توضیح دهید: چون سه طرف یا سه خط دارد. همین کار را در مورد سایر پیون‌ها تا پیون۹ انجام دهید.

اگر در مناطقی هستید که زبان مادری غیرفارسی است، ماما و پاپا را برایشان معنی کنید. همین‌طور کلمه‌ی پاپیون را که به معنای پروانه است.

پس از مهارت شناخت و خواندن اعداد ۱ تا ۹، مهارت مهم دیگر نمایش کار جمعی است که یکی از آن کارها به این صورت است که همه جمع شده‌اند تا با هم نام کودک را انتخاب کنند و دیگری موقعی‌ست که نظرشان را در موردی ابراز می‌کنند (و هر بار دو بار هم می‌گویند). این‌ها را سعی کنید ریتمیک بگویید تا کودک (یا کودکان) هم آن را تکرار کنند. اصلا اصراری نداشته باشید و لازم نیست آن عبارات را حفظ کنند. همین که بلافاصله پس از شما آن‌ها را تکرار کنند و سعی کنند همان ریتم و حالت شما را داشته باشند کافی‌ست.

🔷 بعد از آن می‌توانید نظر بچه‌ها را در مورد قسمت‌ها و عناصری از کتاب بخواهید و بگذارید نظرشان را کامل اعلام کنند و سعی کنید تا جایی که می‌شود، کودکان در مسیری هدایت کنید که با هم‌دیگر درباره‌ی هر نظر گفت‌وگو کنند.

نویسنده: سیدرضا تهامی


مطالب مرتبط:

کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس اولی ها

کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس دومی ها

کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس سومی ها

کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس چهارمی ها

کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس پنجمی ها

کتاب برای تقویت روانخوانی کلاس ششمی ها

چرا باید کودکان را به موزه‌ها ببریم؟

🔻 ۱. مصداق عملی یادگیری لذت‌بخش

کودکان در موزه‌ها بسیاری چیزها از زندگی گذشتگان سرزمین‌مان می آموزند. در درجه‌ی اول ویژگی مهم این آموزش، لذت‌بخش بودن آن است. انسان چیزهایی را که با شادی و لذت آموخته باشد، هیچ‌گاه فراموش نمی‌کند.

🔻 ۲. تنوع در موضوع‌های یادگیری

هر موزه، از اشیا و نشانه‌ها و آثار بسیار متنوعی تشکیل شده است. این تنوع، یادگیری مطالب مربوط به آن‌ها را بسیار آسان‌تر می‌کند.
تنوع موضوع‌های یادگیری و متنوع بودن آموخته‌ها، از شرط‌های مهم آموزش موفق هستند.

🔻 ۳. جست‌وجوی ارتباط های گذشته و حال

تقریبا همه‌ی چیزهایی که در موزه‌ها وجود دارد، در زندگی فعلی نیز و معمولا در اشکال تکامل‌یافته وجود دارد. به طور مثال قطعه‌ی سنگی تیز که به نوک چوبی بلند و عمود بر آن متصل شده است (جزو آثار پیش از تاریخ) می‌تواند کلنگ‌های امروزی را به ذهن بیاورد. جست‌وجوی این شباهت‌ها و یافتن این ارتباط‌ها، علاوه بر آن که ذهن کودکان را به سوی پژوهش پیش می‌برد، نوعی بازی بسیار مفید و سرگرم‌کننده است.

🔻 ۴. تخلیه‌ی انرژی‌های اضافی در کودکان

بازدید از موزه‌ مناسب برای کودکان از جمله فعالیت هایی‌ست که به خصوص اگر با کنکاش و دقت باشد، انرژی بسیاری از کودکان تخلیه می‌کند که به افزایش نشاط در آنان منجر می‌شود.

🔻 ۵. افزایش میزان توجه و دقت در کودکان

جذاب بودن سوژه‌های موجود در موزه‌ها، باعث افزایش توجه می‌شود و این افزایش توجه در صورت تکرار و مداومت در فعالیت‌های مختلف، ثمرات مهمی در زندگی حال و آینده‌ی کودکان دارد.

🔷 خودتان هم اگر کمی فکر کنید فواید دیگری نیز برای بازدید از موزه‌ کودکان پیدا می‌کنید.

آیا می‌دانید در محل زندگی شما یا در نزدیکی آن چه موزه‌هایی وجود دارد؟
چرا از این امکانات بسیار ارزان و بسیار جذاب استفاده نکنیم؟
تهرانی‌ها وقتی لیست موزه‌های تهران برای کودکان را می‌بینند از تعداد فراوان آن‌ها شگفت‌زده و حتی شوکه می شوند.

➖ برویم و ببینیم.

نویسنده: سیدرضا تهامی

آیا باور می‌کنید؟ که پدر یا مادری …

🔻اصلی‌ترین شرط یادگیری چیست؟

پاسخ این پرسش را خیلی‌ها از مادران و پدران می‌دانند. مادران و پدران دبستانکی که حتما می‌دانند: لذت بردن از یادگیری از خود یادگیری مهم‌تر است.
یعنی اصلی‌ترین شرط یادگیری این است که کودک از یادگیری لذت ببرد.

🔻 بله. تنها شرط نیست، اما …

بدیهی‌ست که «لذت‌بردن» تنها شرط برای یادگیری نیست. موضوع یادگیری باید یک یا چند شرط دیگر را هم داشته باشد: مفید بودن، ایجاد آرامش در یادگیرنده، رشد دهنده و …
مثلا رشته‌های هنری، ادبی، ورزشی، علمی و … به طور بالقوه واجد برخی از این شرایط هستند.

♥️ اما شرط اصلی کماکان این است: کودک خودش به رشته یا چیزی علاقه داشته یا علاقه‌ یابد و خلاصه آن‌که از انجام آن لذت ببرد.
وگرنه حتی بهترین چیزها نیز برای او زیان‌بار است.

تاکید داریم که خود او باید علاقه‌مند باشد
نه این‌که ما دوست داشته باشیم او در فلان رشته مهارت یابد.
نه این‌که ما تحقق آرزوهای خودمان را به اجبار و تمهیدات در او جست‌وجو کنیم.
نه این‌که ما بخواهیم مهارت و هنر او را وسیله‌ای کنیم برای نمایش در جمع‌های دوستانه و فامیلی و …

🟦 اما متاسفانه، هستند …

➖ ۱. والدینی که فرزندشان را مجبور می‌کنند به آن چیزی علاقه‌ داشته باشند که خودشان علاقه دارند.
اینان به روش‌های مختلف (حتی با ظاهر آزادمنشانه) سعی می‌کنند به فرزندشان بقبولانند که به فلان چیز علاقمندی (در واقع: باید باشی) و ..
این‌گونه والدین معمولا از هر تمهید تشویقی و تنبیهی برای موفقیت در این مسیر استفاده می‌کنند.

➖ ۲. والدینی که می‌خواهند و به جد هم می‌خواهند که کودکشان در زندگی بتواند به آرزوهای محقق نشده‌ی خود آنان جامه‌ی عمل بپوشاند.

➖ ۳. والدینی که فایده‌ی اصلی یادگیری این یا آن چیز توسط فرزندشان برایشان این است که هنر یا مهارت خاص او را در جمع‌های فامیلی یا جمع‌های دوستانه به نمایش بگذارند و پز بدهند.
نمایش‌هایی که معمولا با انگیزه‌ی قوی ناشی از چشم و هم‌چشمی برگزار می‌شود

➖۴. والدینی که …

🔷 همه‌ی والدینی که در بالا اشاره کردیم و گروه‌های دیگری که اشاره نکردیم اما کارهای مشابه با اینان انجام می‌دهند
بچه‌شان را بی‌نهایت دوست دارند.
هیچکس دیگر بچه‌ی آن‌ها را بیش از خودشان دوست ندارد.

اما از قدیم شنیده‌ایم و درست هم هست که:
دشمن دانا به از نادان دوست

به زبان ساده یعنی آسیبی که این نوع والدین به فرزندشان می‌زنند، هیچ دشمنی نمی تواند بزند.
آیا باور می‌کنید که یک مادر یا پدر بتواند برای فرزندش مانند دشمن یا بدتر از آن باشد؟

➖ حق با شماست. باور کردنی نیست.
اما متاسفانه تعداد چنین والدینی کم نیست.

عادت کنیم از یادگیری لذت ببریم.

سیدرضا تهامی